loading...
من و تو
گمنام بازدید : 54 یکشنبه 27 اسفند 1391 نظرات (0)

 :

۱- آردی، کهنسال‌ترین نیای انسان: با داشتن انگشتان کلفت و دراز و قامت ۴ فوتی و سری کوچک، «آردی» Ardi قدیمی‌ترین اسکلت موجودی شبه‌انسانی است که تا به حال پیدا شده.

قطعات این فسیل در سال ۱۹۹۲ پیدا شد و سپس طی ۱۷ سال و با تحمل رنج و دشواری زیاد و با کنار هم چیدن قطعاتش که در میان ۱۰۰ فسیل دیگر در زیر خاک اتیوپی پراکنده بود، شکل گرفت.

 

این اسکلت متعلق به یک زن از گونه آردی و به عبارت صحیح Ardipithecus ramidus بود و ۴٫۴ میلیون سال پیش می‌زیست.

بعد از ۱۷ سال پژوهش، گروهی از دانشمندان به رهبری «تیم د. وایت»، از دانشگاه برکلی کالیفرنیا، ماه اکتبر امسال، نتایج تحقیقات خود را به صورت چند مقاله در مجله Science منتشر کردند.

در میان نکات برجسته منتشر شده در این مقالات، دو چیز بیش از همه جلب توجه می‌کرد:
- آردی با اینکه کهنسال‌ترین موجودی حد واسط بین انسان و شامپانزه به شمار می‌رود، اما بیشتر ویژگی‌های انسانی دارد تا ویژگی‌های مختص شامپانزه‌ها.
- آردی با اینکه در جنگل می‌ِزیست قادر به راه رفتن روی دو پا بود. پیش از این تصور می‌شد انسان در مناطق مسطح پوشیده از چمن قادر به راه رفتن شده است.

۲- اپی‌ژنوم‌های انسان رمزگشایی شد: یک دهه قبل، رمزگشایی از ژنوم انسان این امید را زنده کرده بود که همه بیماری‌های ارثی انسان از این راه قابل فهم ‌شوند. اما ارتباط بین ژن و بیماری‌ها، از چیزی که تصور می‌رفت، پیچیده‌تر بود. دانشمندان دریافتند که رفتار ژن‌ها به وسیله عوامل محیطی قابل تغییر هستند و این تأثیرات در طی نسل‌ها کاهش می‌یابند، به این عوامل «اپی‌ژنوم» گفته شد.

 

به عنوان مثال، افرادی که در جوانی که سیگار می‌کشند، دچار تغییرات اپی‌ژنتیکی می‌شوند که می‌تواند احتمال بلوغ زودرس نوه‌هایشان را افزایش دهد!

در ماه اکتبر امسال، یک گروه از دانشمندان به رهبری «جوزف اکر» Joseph Ecker در کالیفرنیا، نخستین نقشه تفصیلی اپی‌ژنتیکی انسان را منتشر کردند. با مقایسه این نقشه با نقشه اپی‌ژنتیکی سلول‌های سرطانی، دانشمندان می‌توانند نقایص کوچکی را که منجر به سرطانی شدن و دیگر بیماری‌ها می‌شوند، کشف کنند. این پژوهش در مجله Nature به چاپ رسید.

۳- درمان ژنتیکی، کوررنگی را شفا می‌دهد: دانش مدرن پیش از این توانسته راه‌هایی برای درمان افسردگی، افزایش تمایل جنسی، بهبود عملکرد ورزشی، افزایش میزان تمرکز و سلامتی عمومی انسان پیدا کند، اما در ماه سپتامبر، پیشرفتی حاصل شد که پیش از این در حد داستان‌های علمی- تخیلی بود:

 

گروهی از چشم‌پزشک‌ها، ژن‌های تولیدکننده پروتئین تشخیص‌دهنده رنگ را به چشم دو میمون کوررنگ تزریق کردند که باعث شد، این دو حیوان برای نخستین بار قادر به دیدن رنگ‌های سرخ و سبز شوند.

۴- روبوت دانشمند: شاید پیدا کردن نقش یک دو جین ژن در یک سلول مخمر، کشف علمی ارزشمندی محسوب نشود. اما چیزی که این کشف را مهم کرد، دانشمندی بود که این کشف را انجام داده بود: روبوتی به نام «آدام» Adam!

این روبوت در دانشگاه Aberystwyth ولز ساخته شده است و نخستین سامانه روبوتیک است که موفق شده یک کشف علمی را بدون مداخله انسان به انجام برساند. این روبوت مراحل یک تحقیق علمی را از نظریه تا انجام آزمایش و فرموله کردن نهایی نظریه، انجام داد.

 

در آینده، هوش مصنوعی، ظرفیت‌های نامحدودی در زمینه‌های علمی خواهد داشت، شاید روزی برسد که به یاری هوش مصنوعی به اکتشافاتی در حد نسبیت خاص اینشتین نائل آییم.

۵- اصلاح نژاد ماهی تن در خشکی: دانشمندان استرالیایی موفق به اصلاح نژاد ماهی تن شدند.

۶- آب روی ماه: در نهم ماه اکتبر، ناسا با شلیک راکتی به سطح ماه، حفره‌ای ۱۰۰ فوتی روی آن ایجاد کرد و سپس موفق شد، ۲۵ گالن آب را به صورت بخار آب و یخ در غبار حاصل از این انفجار شناسایی کند. بعضی از دانشمندان معتقد هستند که در قطب‌های ماه، آب کافی برای سکونت فضانوردانی که در آینده به ماه سفر خواهند کرد، وجود دارد. بعضی هم تنها از لحاظ کشف تاریخچه منظومه شمسی، این کشف را دارای اهمیت میِ‌بینند.

 

ناسا، اولویت فعالیت‌های آینده‌اش را کشف مبدأ این آب و میزان آن قرارداده است. ماه، این همسایه فراموش‌شده، با این کشف دوباره اهمیتش را برای ما بازمی‌یابد.

۷- اصل «لِما»، حل شد: در سال ۱۹۷۹، یک ریاضی‌دان کانادایی- آمریکایی به نام روبرت لنگلندز Robert Langlands، تئوری جاه‌طلبانه و انقلابی‌ای‌ را ارائه کرد که دو شاخه ریاضیات، یعنی تئوری اعداد و گروه را به هم متصل می‌کرد. لنگلندز می‌دانست که روند اثبات فرضیه‌اش، کار چند نسل از ریاضی‌دان را طلب می‌کند. ولی در این میان، مانع بزرگی که در برابر راه این دانشمندان بود، اثبات یکی اصل اساسی به نام اصل لِما lemma بود. لنگلندز به همراهی همکاران و شاگردانش توانستند این اصل را در حالات خاص به اثبات برسانند، اما اثبات آن در حالت کلی بسیار دشوارتر از چیزی شد که لنگلندز، تصور می‌کرد، آن چنان دشوار که اثباتش ۳۰ سال طول کشید.

 

در چند سال پیش، یک ریاضی‌دان ویتنامی به نام Ngo Bao Chau که در دانشگاه Paris-Sud و بنیاد مطالعات پیشرفته IAS، در پرینستون کار می‌کرد، موفق شد، این اصل را به صورت برهان مبتکرانه‌ای فرموله کند. این برهان امسال به اثبات رسید و بعد از اثبات آن، دانشمندان نفس راحتی کشیدند.

۸- تله‌پورت: دانشمندان انستیتوی کوانتوم مریلند موفق شدند، اطلاعات را از یک اتم به اتم دیگری که در فاصله یک متری قرار داشت، منتقل و اصطلاحا تله‌پورت کنند. این موفقیت، رویداد شاخصی در یک رشته علمی به نام پردازش اطلاعات کوانتومی محسوب می‌شود.

 

گرچه این کشف ربطی به تله پورت کردن بدن انسان، چیزی که در فیلم‌ها و داستان‌های علمی -تخیلی می‌بینم و می‌خوانیم، ندارد، اما تله‌پورت کردن اتم به اتم می‌تواند کاربردهای عمده‌ای در ایجاد کامپیوترهای بسیار سریع با امنیت بالا داشته باشد.

۹- شروع دوباره کار LHC : ربع قرن طول کشید تا سازمان اروپایی پژوهش‌های هسته‌ای موفق به طراحی و ساخت بزرگ‌ترین شتاب‌دهنده ذرات روی زمین یعنی LHC شود، کار بزرگی که ۱۰ میلیارد دلار هزینه صرفش شد و منجر به ساخته شدن ساختمان عظیم حلقه‌مانندی به طول ۱۷ مایل در زیر سطح زمین شد. در این شتاب دهنده، ذرات در دمایی پایین‌تر از دمای عمق فضا، به سرعتی نزدیک به نور می‌رسند. در ۲۹ نوامبر بعد از یک تأخیر ناشی از خرابی، دانشمندان موفق شدند، یک پروتون را با انرژی ۱٫۰۵ تریلیون الکترون ولت برسانند که بسیار بیشتر از انرژی‌ای بود که بزرگ‌ترین شتاب‌دهنده قبلی، یعنی شتاب‌دهنده Tevatron در ایلینویز، می‌توانست به ذرات بدهد.

 

در نهایت شتاب‌دهنده LHC می‌تواند به ذرات تا ۷ تریلیون الکترون ولت، انرژی بدهد و سپس با برخورد دادن این ذرات به هم، شرایطی را که ثانیه‌هایی بعد از انفجار بزرگ یا Big Bang وجود داشت، بازسازی کند.

دانشمندان امیدوارند بتوانند به این وسیله نشانه‌هایی از ذرات زیراتمی به نام ذرات هیگز بوسون Higgs boson را بیابند. دانشمندان دیگر هم امیدوارند به کمک LHC ، تئوری جاه‌طلبانه‌ای به نام تئوری ابرتقارن supersymmetry را تأیید کنند.

۱۰- سیاره جدید یا کوتوله قهوه‌ای، کشف شد: در ماه دسامبر، گروهی از اخترشناسان خبر دادند که یک شیء سیاره‌مانند را کشف کرده‌اند که دور ستاره‌ای شبیه خورشید می‌چرخد. این ستاره ۳۰۰ تریلیون مایل، یعنی حدود ۵۰ سال نوری از زمین فاصله دارد و این جسم سیاره‌مانند ۱۰ تا ۴۰ برابر مشتری اندازه دارد. دانشمندان با کمک یک ابزار جدید که برای کشف سیارات دور به کار می‌رود و در تلسکوپ Subaru در هاوایی جاسازی شده، موفق شدند، عکس‌های مستقیمی از این سیاره‌مانند بگیرند. محتمل است که این شیء سیاره‌مانند یک کوتوله قهوه‌ای یا یک ستاره تکوین‌نیافته باشد. گرچه قبلا هم عکس‌های مستقیمی از منظومه‌های دیگر گرفته شده بود، اما برای نخستین بار است که اخترشناسان موفق شده‌اند عکس‌هایی از ستاره‌ای شبیه خورشید -از لحاظ دما و اندازه- بگیرند.

 

از طرف دیگر فاصله این سیاره از ستاره مورد نظر هم جالب است، این سیاره از ستاره خود به اندازه نپتون از خورشید، فاصله دارد

گمنام بازدید : 78 جمعه 25 اسفند 1391 نظرات (0)

باران می آمد

آرام و بی صدا

خیابانها همگی در سکوت تنهای شب

در زیر نور چراغهای ایستاده ی شهر

آسمان را می نگریستند

چه فاصله ای ! زمین تا آسمان

هیچگاه معنایش را نفهمیدم

عجب جدایی غریبی

صدای جیرجیرک ها آن شب گرفته بود

چاله های کوچک خیابان پر از آب باران

و درختان کهن اطراف خیابان

خود را برروی پیاده روها انداخته بودند

و همانند سپیدارهای پر امید از شوق به آسمان خیره شده بودند

در آن هوای بارانی

در گوشه ای از پیاده روهای یخ زده ی عریان

ناگهان

چشمم به نیمکت چوبی خیسی افتاد که برایم خیلی آشنا بود

قدم زنان به سویش روانه شدم و مدتی در کنارش نشستم

اینگار که با من سخن می گفت

چقدر واضح و بی پروا ! چقدر برایم آشنا بود

باران عجیب می بارید

چشمانم را آرام بستم و نفس عمیقی کشیدم

نفسی که تااعماق وجودم را

ازبوی مست کننده خاک باران خورده پر می کرد.

چنان که گویی

وقتی در آینده سینه ام را خواهند شکافت

بوی باران تمام فضا را پر خواهد نمود

عجب حس زیبا و پرشکوهی

من... تنها...درزیرباران...صدای موسیقی دلنوازش بر نیمکت چوبی کنارم

هوای خنک زمستانی

بوی خاک باران خورده

صدای تصنیف آواز پرنده

که در بالای سکوی سنگی زیر درخت چنار روبروی پیاده رو

با طنین سبز باران ترکیب می شد

و سماعی عارفانه ی باران را هرچه پرشکوهتر در وجودم میدمید

و نقطه های آبی ذهنم را در جستجوی واژه ها فرا میخواند

تا به حال زمستان را تا این حد زیبا ندیده بودم

زمستان را دوست دارم

به خاطر رفتن و رفتن و رفتن و خیس شدن زیر باران های دلنوازش

به خاطر غروب های نارنجی رنگش

به خاطر شب های سرد و طولانی اش

به خاطر تنهایی و دلتنگیهایم به خاطر بغض های سنگین انتظار

به خاطر معصومیت کودکیم

به خاطر نشاط و سرزندگی نوجوانیم

و به خاطر تنهایی جوانیم.

باران لحظه ی ناب قشنگی هاست

باران که می بارد درختان بوی طبیعت می دهند

باران ذهن آسمان را هم پر ترنم می کند

ای مسافر...ای مسافر...ای مسافر

دلم عجیب برایت تنگ است

باران که می بارد بودنت را بیش از همه وقت با وجودم حس میکنم

باران که می بارد مرا با یاد تو یگانه می سازد

آسمان به حالم می گرید و من غرق در تو می شوم

امشب

این من هستم و باران و یاد و خاطره ی تو

سال ها پیش بود که همچین شبی باران می بارید

آرام و بی صدا

آنشب هم نجوای عاشقانه ی باران تمام فضا را پر کرده بود

و من مثل همیشه بر روی همین نیمکت چوبی نشسته بودم

نیمه های شب بود

چشمانم را به آسمان قرمز رنگ و ابری بالای سرم دوخته بودم

ناگهان صدای قدم های گرم و سنگینی مرا به سوی خود خواند

قدم هایی که حس اظطراب را با خونم عجین می ساخت

پیر مردی را دیدم که از کنار آن سکوی سنگی

در زیر قد کشیدن آن دو چنار به سویم می آمد

آرام از جایم بلند شدم

به صورت نورانی و عارفانه اش مدتی نگریستم.

چه روح شفاف و پاکی در چهره اش موج می زد

چشمانش را به چهره ام انداخت

دست هایش را آرام بر شانه هایم گذاشت

در حالی که اشک در چشمانم حلقه بسته بود

نجوا کنان زیر لب جمله ای را گفت و آرام و بی صدا از کنارم دور شد

آری هنوز زمزمه اش در گوشم غوغا می کند

چقدر مطمئن و راسخ آن جمله را بیان می کرد

آری

او

گفت : مسافر

روزی

در باران

خواهد آمد

آه ای مسافر...

ای مسافر...

امشب نیز همانند هرشب تا صبح با تو بیدار خواهم ماند

و

همه را می بینم

همه را می گریم

همه را می بیند

همه را می گرید... باران

گمنام بازدید : 72 جمعه 25 اسفند 1391 نظرات (0)

سوره زلزال آيات 8-1

11828/1- ابن بابويه مي گويد: احمد بن محمد از قول پدر خود و او از محمد بن احمد براي ما چنين نقل كرد. ابو عبدا... رازي از احمد بن محمد بن ابي نصر و او از روح بن صالح و ايشان از هارون بن خارجه كه از فاطمه  (ع) نقل كرده بود چنين گفت: درزمان ابوبكر مردمان گرفتار زلزله اي شدند و با ناله و گريه نزد ابوبكر و عمر رفتند و متوجه شدند آن دو نيز با ناراحتي و ترس به نزد علي  (ع) رفته اند. پس مردم آنها را دنبال كردند تا اينكه به خانه علي  (ع) رسيدند و علي  (ع) سمت آنها رفت بدون توجه اندوهي كه در آنها بود و از آنها گذشت. پس مردم او را دنبال كردند تا اينكه به زميني بلند[1] رسيد و بر آن نشست و مردم اطراف او نشستند در حاليكه به ديوار شهر مي نگريستند كه به شدت تكان مي خورد و در رفت و آمد بود علي  (ع) به آنها گفت گويا شما از آنچه مي بينيد هراسيده ايد؟ گفتند: چگونه نهراسيم درحالي كه تاكنون نظير آن را نديده ايم؟ سپس لبهاي خود را به حركت در آورد و با دست بر زمين زد و فرمود تو را چه مي شود؟ ساكن شو. سپس ساكن و آرام شد  پس آن گروه كه ابتدا از تعجب به سوي علي  (ع) آمده بودند تعجب نمودند. به آنها فرمود: شما از كار من تعجب كرديد؟ گفتند: آري. فرمود: من آن مردي هستم كه خداوند فرمود: 1و2و3 و من آن انساني هستم كه مي گويم به زمين تو را چه مي شود (4) يعني زمين اخبار خود را روايت مي كند.

11829/2- و از او نقل شده كه از احمد بن محمد و او از پدر خود و ايشان از محمد بن احمد و او از يحيي بن محمد بن ايوب و او نيز از علي بن مهزيار و ايشان از ابن سنان، وي نيز از يحيي حلبي و او نيز از عمر بن ابان و او از جابر چنين روايت كرده است: تميم بن خديم به من گفت: ما به همراه علي  (ع) بوديم كه مارا متوجه بصره كرد و فرمود: ما در حال نزول در آن سرزمين بوديم كه ناگاه زمين پريشان گرديد و با دست خود به زيمن زد و سپس به آن گفت تو را چه مي شود؟ سپس به سوي ما رو كرد و فرمود: اگر اين آن زلزله اي بود كه خداوند عزوجل در كتاب خود ذكر كرده به من پاسخ مي داد، لكن اين، آن زلزله نيست.

11830/3- محمدبن عباس مي گويد:‌از احمد بن هوذه نقل شده و او از ابراهيم بن اسحاق و او از عبدا.. بن حماد و ايشان از صباح مرني و او از اصبح بن نباته چنين روايت نموده: به همراه علي بيرون رفتيم و او در بازار مي گرديد و اهل بازار را به درست وزن كردن و پيمانه كردن امر مي نمود تا اينكه به باب القصر رسيديم و با پاي مبارك خود بر زمين دويد و زمين لرزيد و فرمود: تو را چه مي شود؟ آرام بگير اما به خدا سوگند من آن انساني هستم كه اخبار زمين او را آگاه كرده است يا مردي از جانب من چنين است.

11821/4- و از او نقل شده از علي بن عبدا... بن اسد و او از ابراهيم بن محمد ثقفي و او نيز از عبيدا... بن سليمان نجفي و ايشان از محمد بن خراساني و او از فضل بن زبير چنين روايت كرد: امرالمومنين علي ابن ابي طالب  (ع) در رحبه[2] نشسته بود كه زمين لرزيد، و علي  (ع) بادست خود به آن زد سپس به زمين گفت: آرام بگير. البته كه آن قيامي است و اگر چنين بود او مرا مطلع مي كرد از اخبارش و من آن كسي هستم كه زمين اخبارش را براي او ذكر كرده سپس چنين خواند (1،2،3،4،5) آيا نديديد كه او از پروردگار خود حكايت مي كند؟

11832/5- و از او نقل شده كه از حسن بن علي بن مهزيار و او  از پدر خود و ايشان از حسين بن سعيد و او از محمدبن سنان و او از يحيي حلبي و وي نيز از عمر بن ابان و ايشان از جابر جعفي چنين نقل مي كند: تميم بن جذيم به من گفت: ما به همراه علي  (ع) بوديم كه مارا متوجه سرزمين بصره كرد و هنگام نزول در آن سرزمين ناگهان زمين شروع به لرزيدن نمود و علي  (ع) با دست خود به آن زد سپس فرمود‌:تو را چه مي شود؟ (آرام بگير) و آرام شو سپس آن چهره شريف رو به ماكرد و به ما فرمود، اما اگر اين زلزله اي بود كه خداوند در كتاب خود ذكر نموده مرا پاسخ مي داد. ولي اين آن زلزله نيست. محمد بن هارون بكري با استناد به هارون بن خارجه حديثي را روايت مي كند كه آن را به بانو فاطمه  (ع) مي رساند كه فرمود: «زلزله اي در زمان ابوبكر و عمر مردم را فرا گرفت كه مردم با ناراحتي به نزد آنها رفتند و فهميدند كه آن دو با اندوه نزد علي  (ع) رفته اند» و نظير آنچه قبلا ذكر شد را ذكر نموده اند.

11833/6- ابو علي حسن بن محمدبن جمهور عمي مي گويد: حسن بن عبدالرحيم تمار به من گفت: از مجلس يكي از فقها باز مي گشتم و بر سلمان شاذكوني عبور كردم و به من گفت از كجا مي آيي؟

گفتم از مجلس فلان شخص يعني  وضع كننده كتاب الواحده به من گفت: در آنجا چه مي گفتند؟ گفتم بخشي از فضائل اميرالمومنين علي بن ابي طالب  (ع) را و او گفت به خدا سوگند حديثي برايت روايت مي كنم كه آن را قريشي از قريشي براي من مثل كرده كه تعداد آنها به 6 نفر مي رسد. سپس گفت: قبر هاي بقيف در عهد عمربن خطاب مي لرزيد و مردم شهراز اين امر ناراحت بودند و عمرو اصحاب رسول (ص) براي ساكن كردن آن لرزش خارج شدند و پيوسته آن لرزش به سمت ديوارهاي شهر افزايش مي يافت و اهل شهر تصميم گرفتند از آنجا خارج شوند و در اين هنگام عمر گفت: ابا الحسن علي بن ابي طالب (ع) را خواست و او حاضر شد عمر گفت: اي ابا حسن نظر تو در مورد قبرهاي بقيع و لزرش آنها چيست كه آن لرزش به ديوارهاي شهر نزديك مي گردد و مردم مي خواهند كه از آن كوچ نمايند؟ علي  (ع) فرمود: براي من صد نفر از ياران رسول كه از مردان جنگ بدر بودن بياوريد. و از آن صد نفر، ده نفر را برگزيد و آنها را پشت سر خود قرارداد و 90 نفر ديگر را در پشت سر آنها و در شهر جز آنها كس باقي نماند  مگر اينكه او حاضر شد و در شهر هيچ زن بيوه يا دختر عاتق [3] نمانده بود مگر اينكه از آنجا خارج شده بود.

پس ابوذر و مقداد و سلمان و عمار را فرا خواند و به آنها گفت در مقابل من با شيد تا اينكه به وسط بقيع رسيدند و مردم دور او را گرفته بودند. پس با پاي خود به زمين زد و سه مرتبه فرمود : تو را چه مي شود؟ پس زمين آرام شد و فرمود: خداوند و رسولش (ص) راست گفتند و مرا از اين روز و اين ساعت و اجتماع مردم به خاطر آن مطلع كرده بودند. خداوند عزوجل در كتابش مي فرمايد 1و2و3 اما اگر اين همان زلزله بود مي گفتم: او را چه مي شود و زمين اخبار خود را براي من خارج مي نمود. سپس مردم به دنبال او بازگشتند و لرزش نيز آرام شد.

11834/7- علي بن ابراهيم در معني سوره (1و2) مي گويد: اثقال از مردم هستند (2) آن اميرالمومنين  (ع) است . (4) تا اين كلام خداوند (6) مي آيند در دسته هاي مومنان كافران و منافقان (6) و بر آنچه مرتكب شده اند واقف مي شوند (7و8) و اين در نزد سخن جبر گرايان است كه گمان مي كردند آنها كاري مرتكب نشده اند.

11835/8- و در روايت ابي جارود از ابا جعفر  (ع) در مورد اين كلام حق تعالي (7) آمده اگر از اهل دوزخ باشد و عمل او كار نيكي باشد در دنيا به اندازه ذره اي آن را روز قيامت حسرتي مي بيند و اگر عملاو براي غير خدا باشد (چنين است) (8) و اگر از اهل بهشت باشد آن شر را در روز قيامت مي بيند سپس خداوند متعال او را مورد مغفرت قرار مي دهد.



[1] زمين پست يا مرتفع (اين كلمه از اضداد است «تلعه»)

[2] رحبه : نزديك تار سيه در جايي از كوفه در سمت چپ حجاج وقتي به مكه مي خواهند بروند و همچنين حمله اي در كوفه منسوب به حنيس بن سعد.

[3] دختري كه از خدمت خانواده رها شده و هنوز به خانه شوهر نرفته است.

گمنام بازدید : 68 جمعه 25 اسفند 1391 نظرات (0)

دلايل لزوم نبوت

خداوند حكيم انسانهاى والايى را براى هدايت و راهنمايى بشر برانگيخته و آنان را حامل پيام خويش براى افراد بشر قرار داده است. اينان، همان پيامبران و رسولانند كه واسطه جريان فيض هدايت از سوى خداوند به بندگان مى‏باشند، و اين فيض از نخستين روزى كه بشر شايستگى بهره‏گيرى از آن را يافته، از جانب خدا نازل گرديده و تا عصر پيامبر گرامى اسلام صلى الله عليه و آله و سلم نيز ادامه داشته است.بايد دانست آيين هر پيامبرى نسبت‏به زمان و امت‏خود كاملترين آيين بوده است، و اگر اين فيض الهى مستمر نبود بشر به حد كمال نمى‏رسيد.

از آنجا كه خلقت انسان، فعل خداى «حكيم‏» است طبعا آفرينش او هدف وغرض دارد، و با توجه به اينكه در وجود انسان علاوه بر غرايز كه با حيوان مشترك است،عقل و خرد نيز هست‏بايد غرض و هدف از خلقت وى، هدفى معقول باشد.

از طرف ديگر، عقل و خرد انسان هرچند در پيمودن راه تكامل او مؤثر و لازم است، اما كافى نيست، و اگر در هدايت انسان به عقل و خرد قناعت‏شود او هرگز راه كمال را به طور كامل نخواهد شناخت. براى نمونه، پى بردن به مبدء و معاد يكى از مهمترين مسائل فكرى بشر بوده است.بشر مى‏خواهد بداند از كجا آمده، چرا آمده، و به كجا خواهد رفت؟ ولى عقل و خرد به تنهايى از عهده تبيين كامل اين مسائل بر نمى‏آيد. گواه روشن اين امر آن است كه،با همه ترقى كه بشر معاصر در علم و دانش كرده است،هنوز بخش عظيمى از انسانها بت‏پرست مى‏باشند.

نارسايى عقل و دانش بشر منحصر به موضوع مبدء و معاد نيست، بلكه وى در بسيارى از مسائل حياتى نيز نتوانسته است طريق استوارى را برگزيند. ديدگاههاى مختلف و متعارض بشر در مسائل اقتصادى، اخلاقى، خانوادگى وغيره نشانه نارسايى وى از درك صحيح اين مسائل مى‏باشد، و به همين علت است كه مى‏بينيم مكتبهاى متعارض پديد آمده است.

با توجه به نكته فوق، عقل صحيح حكم مى‏كند كه به مقتضاى حكمت الهى بايد مربيان و رهبران الهى مبعوث شوند تا راه صحيح زندگى را به بشر بياموزند.

كسانى كه تصور مى‏كنند هدايتهاى عقلى مى‏تواند جايگزين هدايتهاى آسمانى شود بايد به دو مطلب توجه كنند:

1. خرد و دانش بشر در شناخت كامل انسان و اسرار هستى و گذشته و آينده سير وجودى او ناقص و نارساست،در حاليكه آفريننده بشر به حكم اينكه هر صانعى مصنوع خود را مى‏شناسد، از انسان و ابعاد و اسرار وجود او كاملا آگاه است.ودر قرآن به اين دليل اشاره كرده مى‏فرمايد:;ژخ÷;ژخ÷الا ندارد، و اوست دقيق وآگاه. يعلم من خلق وهو اللطيف الخبير›› (ملك/14): آيا آنكس كه آفريده است (به آفريده خود) علم

2. انسان به مقتضاى غريزه حب ذات، آگاهانه يا ناخودآگاه، پيوسته به دنبال منفعت‏جوييهاى شخصى است و در برنامه‏ريزى نمى‏تواند از دايره منافع فردى و گروهى به طور كامل صرف‏نظر كند. طبعا برنامه‏هاى بشرى از جامعيت كامل برخوردار نخواهد بود،ولى برنامه پيامبران چون از جانب خداوند است از چنين نقصانى منزه است.

با توجه به اين دو نكته بايد گفت كه بشر هيچگاه از هدايتهاى الهى و برنامه‏هاى پيامبران بى‏نياز نبوده و نخواهد بود.

منشور عقايد اماميه صفحه 97

6 اصل در مورد ويژگيهاى نبوت پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله و سلم

دعوت پيامبر گرامى اسلام صلى الله عليه و آله و سلم ويژگيهايى دارد، كه مهمترين آنها چهار چيز است و ما در طى سه اصل به بيان آنها مى‏پردازيم.

اصل اول

دعوت و آيين پيامبر اسلام جهانى است و به قوم و منطقه خاصى اختصاص ندارد، چنانكه مى‏فرمايد:‹‹و ما ارسلناك الاكافة للناس بشيرا و نذيرا›› (سباء/28): ما تو را، بشارت دهنده و ترساننده، براى عموم مردم فرستاديم. نيز مى‏فرمايد: ‹‹و ما ارسلناك الارحمة للعالمين›› (انبياء/107). از اين روى مى‏بينيم وى در دعوتهاى خود از لفظ «الناس‏» بهره گرفته و مى‏گويد: ‹‹يا ايها الناس قد جاءكم الرسول بالحق من ربكم ف‏آمنوا خيرا لكم›› (نساء/170): اى مردم رسولى از جانب پروردگار شما به حق نزد شما آمده است، پس به او ايمان آوريد كه براى شما بهتر است.

البته آن حضرت زمانى كه دعوت خويش را آغاز كرد، به طور طبيعى انذار خود را در مرحله نخست متوجه قوم خود فرمودتا جمعيتى را كه پيش از او براى آنان بيم دهنده‏اى نيامده بود، انذار كند ‹‹لتنذر قوما ما اتاهم من نذير من قبلك››(سجده/3). ولى اين به معناى آن نبود كه قلمرو رسالت وى محدود به ارشاد گروهى خاص است. بدين جهت، گاه مى‏بينيم كه قرآن در عين اينكه جمعيت‏خاصى را مورد دعوت قرار مى‏دهد، بلافاصله آن را براى همه كسانى نيز كه دعوت او مى‏تواند به آنان برسد حجت مى‏شمرد و مى‏فرمايد:‹‹و اوحي الي هذا القرآن لانذركم به و من بلغ›› (انعام/19): اين قرآن بر من وحى شده تا به وسيله آن، شما و همه كسانى را كه اين پيام به آ نان مى‏رسد، انذار كنم.

بديهى است كه پيامبران در درجه نخست‏بايستى قوم خود را به آيين خود دعوت كنند، خواه دعوت آنان جهانى باشد و خواه منطقه‏اى. قرآن در اين مورد يادآور مى‏شود كه «هيچ پيامبرى را جز به زبان قوم خويش نفرستاديم: ‹‹و ما ارسلنا من رسول الابلسان قومه ليبين لهم›› (ابراهيم/4) ولى چنانكه گفتيم ارسال رسول به زبان قوم خويش، هرگز به معنى انحصار دعوت به آن گروه نيست.

اصل دوم

نبوت پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله و سلم نبوت خاتم مى‏باشد، همچنانكه شريعت او ريعت‏خاتم، و كتاب او نيز خاتم كتابهاى آسمانى است‏يعنى پس از وى ديگر پيامبرى نخواهد آمد، و شريعت او به صورت جاودانه تا روز رستاخيز باقى خواهد ماند. از خاتميت نبوت پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم دومطلب استفاده مى‏شود:

1. اسلام، ناسخ شرايع پيشين است و با آمدن آن شريعتهاى گذشته ديگر رسميت ندارند.

2. در آينده شريعت‏سماوى ديگرى نخواهد آمد و ادعاى هر نوع شريعت جديد آسمانى مردود است.

موضوع خاتميت، در قرآن و احاديث اسلامى به صورت روشن مطرح شده است، به گونه‏اى كه براى احدى جاى ترديد باقى نمى‏گذارد. در اين مورد به برخى از آنها اشاره مى‏كنيم:

‹‹ما كان محمد ابا احد من رجالكم و لكن رسول الله‏و خاتم النبيين و كان الله بكل شي‏ء عليما›› (احزاب/40): «محمد پدر هيچيك از شماها نبوده، بلكه وى رسول خدا و خاتم پيامبران است، و خدا به هرچيزى دانا است‏».«خاتم‏» به معنى انگشتر است. در عصر نزول اسلام، مهر افراد، نگين انگشتر آنان بود كه با آن نامه‏ها را مهر مى‏كردند، به نشانه اينكه پيام به پايان رسيده است. با توجه به اين نكته، مفاد آيه فوق اين است كه با آمدن پيامبر اسلام، طومار نبوت و پيامبرى مهر پايان خورده و پرونده نبوت بسته شده است.

ضمنا از آنجا كه «رسالت‏» عبارت از ابلاغ و رساندن پيامهايى است كه از طريق وحى دريافت مى‏گردد، طبعا رسالت الهى بدون نبوت نخواهد بود، و در نتيجه ختم نبوت ملازم با ختم رسالت نيز هست. (1)

در اين زمينه از ميان احاديث گوناگون، كافى است‏به حديث «منزلت‏» اشاره كنيم: پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم زمانى كه در جريان جنگ تبوك، على را جانشين خود در مدينه قرار داد، به وى فرمود: «الا ترضى ان تكون مني بمنزلة هارون من موسى الاانه لا نبي بعدي‏» (2) : آيا خشنود نيستى كه منزلت تو نسبت‏به من همانند منزلتت هارون نسبت‏به موسى باشد،جز اينكه پس از من پيامبرى نخواهد بود.

گذشته از حديث «متواتر» منزلت، مجموعه احاديث مربوط به خاتميت نيز به صورت تواتر اجمالى نقل شده است. (3)

اصل سوم

راز جاودانگى شريعت اسلام در دو چيز نهفته است:

الف - شريعت اسلام، براى تامين نياز طبيعى و فطرى بشر به هدايتهاى الهى، كاملترين برنامه را ارائه كرده است، به گونه‏اى كه بهتر و كاملتر از آن قابل تصور نيست.

ب - در قلمرو احكام عملى نيز يك رشته اصول و كليات جامع و ثابت را بيان نموده كه مى‏تواند پاسخگوى نيازهاى نو بنو و متنوع بشر باشد. گواه روشن اين امر آن است كه فقهاى اسلام (بويژه شيعه) در طى چهارده قرن توانسته‏اند به تمام نيازهاى جوامع اسلامى در زمينه احكام عملى پاسخ گويند، و تاكنون موردى پيش نيامده است كه فقه اسلامى از پاسخ گفتن به آن ناتوان باشد. امور زير در تحقق اين هدف مفيد و مؤثر بوده‏اند:

1. حجيت عقل: اعتبار و حجيت عقل در مواردى كه صلاحيت قضاوت و داورى دارد، يكى از طرق استنباط وظايف بشر در طول زندگى است.

2. رعايت اهم در موارد تزاحم با مهم: مى‏دانيم كه احكام اسلام، ناشى از يك رشته ملاكات واقعى و مصالح و مفاسد ذاتى (يا عارضى) در اشياست كه برخى از آنها را عقل به دست مى‏آورد و برخى ديگر را شرع بيان مى‏كند. با شناخت اين ملاكات، طبعا فقيه مى‏تواند در موارد تزاحم آنها، اهم را بر مهم ترجيح داده و مشكل را حل كند.

3. فتح باب اجتهاد: گشوده بودن باب اجتهاد به روى امت اسلامى - كه از افتخارات و امتيازات تشيع است‏خود از عوامل تضمين كننده خاتميت آيين اسلام است، زيرا در پرتو اجتهاد زنده و مستمر، حكم مسائل و حوادث جديد همواره از قواعد كلى اسلامى استنباط مى‏شود.

4. احكام ثانويه: در شريعت اسلام علاوه بر احكام اوليه، يك رشته احكام ثانويه وجود دارد كه مى‏تواند بسيارى از مشكلات را حل كند. فى‏المثل، در جايى كه تطبيق حكمى بر موردى، مايه عسر و حرج يا زيان و ضرر افرادى گردد (با توجه به شرايطى كه در فقه بيان شده است) اصولى چون قاعده نفى حرج يا لا ضرار مى‏تواند به توانايى شريعت در شكستن بن‏بستها و رفع تنگناها كمك نمايد. قرآن كريم مى‏فرمايد: ‹‹و ما جعل عليكم في الدين من حرج›› (حج/78). رسول گرامى نيز اعلام مى‏دارد: «لا ضرر و لا ضرار ». بايد گفت مكتبى كه اين دو قاعده و نظائر آن را دارد، هيچگاه پيروان آن در زندگى به بن‏بست كشيده نخواهند شد.

بحث مشروح درباره خاتميت‏بر عهده كتب كلامى است.


 

اصل چهارم

يكى از ويژگيهاى شريعت اسلامى، اعتدال و سهولت درك مفاهيم و احكام آن است، كه اين امر را مى‏توان يكى از مهمترين عوامل نفوذ و گسترش اين دين در ميان اقوام و ملل مختلف جهان دانست. اسلام در موضوع خداپرستى، توحيدى ناب و روشن را مطرح مى‏كند كه دور از هرگونه ابهام و پيچيدگى است. تنها سوره توحيد در قرآن مى‏تواند گواه اين مدعا باشد چنانكه اين كتاب مقدس در باب مقام و منزلت انسان نيز بر اصل تقوى تكيه مى‏كند كه خود به نوعى دربرگيرنده همه خصال والاى اخلاقى است. در حوزه احكام عملى نيز مشاهده مى‏كنيم كه اسلام هرگونه عسر و حرجى را نفى مى‏كند و پيامبر، خود را آورنده شريعتى سهل و آسان معرفى مى‏كند: «جئت‏بشريعة سهلة سمحة‏».

محققان منصف و بى غرض حتى از ميان دانشوران غير مسلمان صريحا اذعان نموده‏اند كه مهمترين عامل گسترش سريع آيين اسلام، وضوح و جامعيت احكام و تعاليم اين دين بوده است، براى نمونه دكتر گوستاولوبون، دانشمند مشهور فرانسوى، مى‏گويد:

رمز پيشرفت اسلام در همان سهولت و آسانى آن نهفته است. اسلام از مطالبى كه عقل سالم از پذيرش آن امتناع مى‏ورزد و در اديان ديگر نمونه‏هاى آن بسيار است، مبراست. هرچه فكر كنيد ساده‏تر از اصول اسلام نمى‏يابيد كه مى‏گويد: خدا يگانه است; مردم همگى در برابر خدا يكسانند; انسان با انجام چند فريضه دينى به بهشت و سعادت مى‏رسد، و با روى گرداندن از آن به دوزخ مى‏افتد. همين روشنى و سادگى اسلام و دستورات آن، كمك زيادى به پيشرفت اين دين در جهان كرد. مهمتر از اين آن ايمان محكمى است كه اسلام در دلها ريخته است; ايمانى كه هيچ شبهه‏اى قادر به كندن آن نيست.

اسلام، همان گونه كه براى اكتشافات علمى از هر دينى مناسبتر و ملايمتر است، درباره واداشتن مردم به گذشت نيز بزرگترين دينى است كه مى‏تواند تهذيب نفوس و اخلاق را به عهده گيرد. (4)

اصل پنجم

كتابهاى آسمانى كه پيامبران پيشين آن را عرضه كرده‏اند، مع الاسف پس از آنان بتدريج در اثر غرض‏ورزى خودكامگان دستخوش تحريف گرديده است. اين مطلب را، علاوه بر قرآن، شواهد تاريخى هم تاييد مى‏كند. چنانكه مطالعه خود اين كتب و دقت در محتواى آنها نيز بر آن دلالت دارد، زيرا در آنها يك رشته مطالبى وارد شده است كه هرگز نمى‏تواند مورد تاييد وحى الهى باشد. بگذريم كه انجيل كنونى بيشتر صورت زندگى‏نامه حضرت مسيح را دارد كه در آن ماجراى به دار آويخته شدن وى نيز توضيح داده شده است. اما به رغم تحريفات آشكار در كتب آسمانى پيشين، قرآن كريم از هر نوع افزايش و كاهش مصون مانده است. پيامبر گرامى اسلام يكصد و چهارده سوره كامل قرآنى از خود به يادگار نهاده و تحويل جهان داده است و نويسندگان وحى - خصوصا حضرت على عليه السلام كه از روز نخست وحى الهى را مى‏نوشت، آن را نگاشته‏اند. خوشبختانه، با وجود گذشت 15 قرن از نزول قرآن، نه چيزى از آيات و سوره‏هاى قرآن كم شده و نه چيزى بر آنها افزوده شده است. اينك به برخى از دلايل و موجبات عدم تحريف قرآن اشاره مى‏كنيم:

1.چگونه امكان دارد كه تحريف به قرآن راه يابد، در حاليكه خداوند حفظ و صيانت آن را تضمين كرده است، چنانكه مى‏فرمايد: ‹‹انا نحن نزلنا الذكر و انا له لحافظون›› (حجر/9): ما خود قرآن را فرو فرستاده و خود نيز نگهبان آن هستيم.

2. خداوند راه يافتن هر نوع باطل به ساحت قرآن را نفى كرده و مى‏فرمايد:‹‹لا ياتيه الباطل من بين يديه ولا من خلفه تنزيل من حكيم حميد›› (فصلت/44): باطل از هيچ سو به ساحت قرآن راه ندارد، آن از جانب خداوند حكيم و ستوده نازل شده است.

باطل كه خداوند راه يافتن آن را به قرآن نفى كرده،هر باطلى است كه مايه وهن قرآن گردد، و از آنجا كه كم يا زياد كردن الفاظ و آيات قرآن مسلمامايه سستى و وهن آن مى‏گردد لذا قطعا هيچگونه كاهش يا افزايشى به ساحت اين كتاب شريف راه نيافته است.

3. تاريخ گواهى مى‏دهد كه مسلمانان به آموزش و حفظ قرآن عنايت ويژه‏اى داشتند در ميان عربهاى زمان پيامبر، حافظه‏هاى قوى و نيرومندى وجود داشت كه با يك بار شنيدن، خطبه‏اى طولانى را حفظ مى‏كردند، بنابر اين چگونه مى‏توان گفت چنين كتابى كه اين همه قارى و حافظ و علاقمند داشته، تحريف شده است؟!

4. شكى نيست كه امير مؤمنان عليه السلام در بعضى از مسائل با خلفا اختلاف نظر داشت و مخالفت‏خود را نيز به صورت منطقى در موارد گوناگون آشكار مى‏كرد، كه يكى از آنها خطبه شقشقيه و نيز مناشدات معروف آن حضرت است. در عين حال مى‏بينيم كه آن حضرت در سراسر زندگى خود، حتى يك كلمه هم درباره تحريف قرآن سخن نگفته است، حال اگر (العياذ بالله) چنين كارى صورت گرفته بود،مسلما به هيچوجه ايشان در باره آن سكوت نمى‏ورزيد. بلكه بالعكس آن حضرت پيوسته به تدبر در قرآن دعوت مى‏كرد و مى‏فرمود:«ليس لاحد من بعد القرآن من فاقة ولا بعد القرآن من غنى فكونوا من حرثته و اتباعه‏» (5) : اى مردم براى كسى در صورت پيروى از قرآن فقر و نيازى نيست، و بدون پيروى از قرآن، غنا و بى نيازيى وجود نخواهد داشت، بنابر اين در سرزمين زندگى خود بذر قرآن را بيفشانيد و از پيروان آن باشيد.

با توجه به دلايل ياد شده و نظاير آن، علماى بزرگ شيعه اماميه به پيروى از اهل بيت عليهم السلام از دير زمان تاكنون بر مصونيت قرآن از تحريف تاكيد نموده‏اند، كه از آن ميان مى‏توان به افراد زير اشاره نمود:

1. فضل بن شاذان (متوفاى 260ه.ق، كه در عصر ائمه عليهم السلام مى‏زيسته است) در كتاب الايضاح/217.

2. شيخ صدوق(م‏381ه. ق) در كتاب الاعتقادات/93.

3. شيخ مفيد (م‏413ه.ق) در كتاب اجوبة المسائل السروية، مطبوع در مجموعة الرسائل/ص‏266.

4. سيد مرتضى (م‏436ه.ق) در كتاب جواب المسائل الطرابلسيات، كه كلام وى را شيخ طبرسى در مقدمه مجمع البيان آورده است.

5. شيخ طوسى معروف به شيخ الطائفه(م‏460ه.ق) در كتاب التبيان، 1/3.

6. شيخ طبرسى(م‏548ه.ق) در مقدمه كتاب خود، مجمع البيان، بر عدم تحريف قرآن تصريح و تاكيد كرده است.

7. سيد بن طاووس(م‏664ه.ق) دركتاب «سعد السعود» (ص 144) مى‏گويد: عدم تحريف، راى اماميه است.

8. علامه حلى (م‏726ه.ق) در كتاب اجوبة المسائل المهناويه (ص 121) مى‏گويد: «حق اين است كه هيچگونه زياده و نقيصه‏اى در قرآن راه نيافته است و من از قول به تحريف به خدا پناه مى‏برم، زيرا اين امر موجب شك در معجزه متواتر پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم مى‏گردد».

ما در اينجا به ذكر نام علماى شيعه كه منكر تحريف بوده‏اند پايان مى‏دهيم، و تاكيد مى‏كنيم كه اين عقيده، پيوسته مورد نظر بزرگان علماى اماميه در اعصار گوناگون بوده است، چنانكه در عصر حاضر نيز همه مراجع شيعه، بدون استثنا، داراى چنين عقيده‏اى مى‏باشند.

اصل ششم

در كتب حديث و تفسير رواياتى وارد شده است كه برخى آنها را دليل بر تحريف قرآن قرار داده‏اند، ولى بايد توجه نمود كه:

اولا، اكثر اين روايات از طريق افراد و كتابهايى نقل شده كه از وثاقت و اعتبار لازم برخوردار نيستند، مانند كتاب قراءات احمد بن محمد سيارى (م‏286) كه علماى رجال، روايات او را ضعيف خوانده، و مذهب او را فاسد دانسته‏اند (6) يا كتاب على بن احمد كوفى (م‏352) است كه علماى رجال درباره او گفته‏اند: در پايان عمر راه غلو را در پيش گرفت. (7)

ثانيا، قسمتى از اين روايات، كه بر تحريف حمل شده است، جنبه تفسيرى دارد. به عبارت ديگر، مفاد كلى آيه در روايت تطبيق بر مصداق شده، و عده‏اى تصور كرده‏اند كه تفسير و تطبيق مزبور جزء قرآن بوده و از آن حذف گرديده است. مثلا «صراط مستقيم‏» در سوره حمد، در روايات به «صراط پيامبر و خاندان او» تفسير شده، و پيداست كه چنين تفسيرى، تطبيق كلى بر فرد اعلاى آن است. (8)

امام خمينيرحمه الله رواياتى را كه از آنها تحريف برداشت‏شده بر سه دسته تقسيم كرده است:

الف - روايات ضعيف، كه با آن نمى‏توان استدلال كرد;

ب - روايات ساختگى، كه شواهد جعلى بودن در آنها نمايان است;

ج - روايات صحيح، كه اگر در مفاد آنها كاملا دقت گردد روشن مى‏شود كه مقصود از تحريف در آيات قرآن، تحريف معانى آنهاست نه تغيير الفاظشان. (9)

ثالثا، كسانى كه مى‏خواهند عقيده واقعى پيروان يك مذهب را به دست آورند بايد به كتابهاى عقيدتى و علمى آنها رجوع كنند، نه به كتابهاى حديثى كه نظر مؤلف از تاليف آن، بيشتر گردآورى مطالب بوده و تحقيق آن را به ديگران واگذار كرده است. همچنين مراجعه به آراى شاذ از پيروان يك مذهب براى شناخت عقايد مسلم آن مذهب كافى نبوده و اصولا استناد به قول يك يا دو نفر در مقابل اكثريت قاطع دانشمندان آن فرقه، ملاك صحيحى براى قضاوت نيست.

در خاتمه بحث از تحريف، ضرورى است چند نكته را يادآور شويم:

1. متهم كردن مذاهب اسلامى يكديگر را به تحريف قرآن، خاصه در عصر كنونى، جز به نفع دشمنان اسلام نخواهد بود.

2. اگر برخى از علماى شيعه كتابى درباره تحريف قرآن نوشته‏اند، بايستى نظريه شخصى خود او تلقى شود، نه نظريه اكثريت قاطع علماى شيعه. لذاست كه مى‏بينيم پس از انتشار كتاب مزبور، رديه‏هاى زيادى از سوى علماى شيعه بر ضد آن نوشته شده است; همان‏گونه كه وقتى در سال 1345ه.ق از طرف يكى از علماى مصر كتاب «فرقان‏» با استناد به پاره‏اى روايات درباره نسخ يا انساء تلاوت آياتى از قرآن كه در كتب حديث اهل سنت آمده است، به عنوان اثبات تحريف در قرآن نوشته شد، از طرف علماى ازهر مردود شناخته شد و كتاب مزبور مصادره گرديد.

3.كتاب آسمانى همه مسلمانان جهان قرآن مجيد است كه مجموع آن را 114 سوره كه نخستين آن را سوره «الحمد» وآخرين آن را سوره «الناس‏» تشكيل مى‏دهد، و در اين كتاب كلام الهى، «قرآن‏» ناميده شده و با صفاتى چون مجيد، كريم و حكيم (10) معرفى گرديده است. و مسلمانان احيانا آن را «مصحف‏»مى‏نامند، و مصحف در لغت عرب به مجموعه‏اى از برگهاى نوشته شده مى‏گويند كه در يك جا گرد آيد. و نقل شده است كه پس از رحلت پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم، آنگاه كه مجموع سوره‏هاى قرآن يك جا گرد آمد از سوى برخى صحابه اسم مصحف براى آن پيشنهاد شد. (11)

بنابر اين مصحف به مجموعه‏اى از برگهاى نوشته شده و گرد آمده به صورت يك كتاب مى‏گويند خواه قرآن باشد يا غير آن. وقرآن نامه اعمال را «صحف‏» مى‏نامد و مى‏فرمايد:‹‹واذا الصحف نشرت›› (تكوير/10): آنگاه كه نامه‏هاى اعمال گشوده شود، همچنانكه ديگر كتابهاى آسمانى را «صحف‏» مى‏نامد، و مى‏فرمايد: ‹‹صحف ابراهيم وموسى›› ( اعلى/19): كتابهاى ابراهيم و موسى.

اين آيات نشان مى‏دهد كه لفظ صحيفه يا مصحف معنى وسيعى داشته است، هرچند پس از رحلت پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم يكى از نامهاى قرآن نيز بشمار آمده است.

از اين جهت تعجب نخواهيم كرد كه نوشته‏هايى را كه از دخت گرامى پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم به يادگار مانده است «مصحف‏» مى‏نامند، و واقعيت اين مصحف آن است كه امام صادق عليه السلام در روايتى توضيح مى‏دهد و مى‏فرمايد: «فاطمه پس از رحلت پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم هفتاد و پنج روز زيست، و اندوه سختى او را فرا گرفت، جبرئيل (به فرمان خدا) فرود مى‏آمد و از رسول خدا و منزلت او نزد خدا سخن مى‏گفت و بدين جهت فاطمه را تسلى مى‏داد، و از حوادثى كه بعدها اتفاق خواهد افتاد او را با خبر مى‏ساخت.و اميرمؤمنان گزارشهاى جبرئيل را(از طريق املاء فاطمه عليها السلام) مى‏نوشت واين همان مصحف فاطمهعليها السلام است. (12)

ابوجعفر از امام صادق عليه السلام نقل مى‏كند كه فرمود:مصحف فاطمة ما فيه شي‏ء من كتاب الله وانما هو شي‏ء القى اليها بعد موت ابيها (صلوات الله عليهما ) (13) : در مصحف فاطمه چيزى از كتاب الهى نيست، (يعنى تصور نكنيد قرآن است) بلكه محتويات آن پس از درگذشت پدرش به او القا شده است. و ما در بخش مربوط به فقه و حديث‏يادآور خواهيم شد كه در امت اسلامى شخصيت‏هاى والايى هستند كه در حالى كه نبى و رسول نيستند، ولى فرشتگان با آنان سخن مى‏گويند. و آنان را محدث مى‏نامند، و دخت گرامى پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم «محدثه‏» بوده است.


منابع:

1. آيات گواه بر خاتميت منحصر به آيه فوق نيست. در اين مورد، نصوص ششگانه‏اى در قرآن هست كه برخاتميت پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم گواهى مى‏دهد. به كتاب مفاهيم القرآن:3/130-139 رجوع شود.

2. صحيح بخارى:3/58; صحيح مسلم:2/323; امالى صدوق، ص 28 و47 و 81;بحار الانوار، 37/254-289، باب‏53; بخارى، صحيح،3/54، باب غزوة تبوك، مسلم 4/1871 ط 1375; ترمذى، سنن، 2/301; سيره ابن هشام 4/162; احمد، مسند، 1/174.

3. در اين باره به كتاب مفاهيم القرآن:3/141-167 رجوع شود.

4. تمدن اسلام و عرب، تاليف دكتر گوستاولوبون فرانسوى، صص 141-143.

5. نهج البلاغه، خطبه 171.

6. رجال نجاشى:1/211، شماره ترجمه‏190.

7. رجال نجاشى:1/96، شماره ترجمه‏689.

8. اينترنت

 

گمنام بازدید : 67 جمعه 25 اسفند 1391 نظرات (0)

تعجب نکنید ،نه خنده دارد ونه گریه ،اما حقیقت دارد .واقعیت این روزهای “بازار قبر فروشی” و”دلالان قبر” حکایت از مسائلی دارد که نه می شود گریه نکرد ونه می شود نخندیدوازقضا باید انگشت تحیر هم به دهان گرفت وبعضا باید هرسه کار را باهم کرد!!
به گزارش تسنیم، این روزها آنهایی که به فکر عاقبت خود ووالدینشان افتاده اند،آنهایی که می خواهند بعد از فوتشان ،اهل وعیال سرگردان وویلان خرید قبر نشوند وبقول امروزی ها “آینده نگر ” هستند ،از شنیدن قیمت های قبر در قبرستان های تهران وحومه چندین شاخ درتاج سرشان در می آید!!
تعجب از نرخ قبرها ومدفن ابدی از یک طرف ودلایل گرانی قبرها و اینکه چراخانه آخرت اینقدر گران است بیشتر مایه تعجب می شود.
وقتی از یک دلال وفروشنده قبر علت گرانی را جویا می شویم واو برایمان توضیح می دهد ،ناخودآگاه به او می گوییم:آقاجان ما که خونه تو جردن وشمرون نمی خوایم ……وقتی او هم خنده ای تحویلمان می دهد ومی گوید:” منهم خونه بشما نمی فروشم بلکه قبر می فروشم “!!آنوقت است که تازه متوجه می شویم یک متر قبر ناقابل بیشتر از چندمتر منزل وآپارتمان مدرن وشیک در جردن ،فرمانیه ،نیاوران ،شهرک غرب و……ارزش دارد وقیمت گذاری می شود!!!؟وتازه درمی یابیم که خریدن قبر با خریدن خونه در جردن ونیاوران ازقضاشباهت های خیلی نزدیکی باهم دارند که باعث گرانی بیش از حد قبور شده است.
ازجمله دلایل گرانی قبور در برخی گورستان های تهران نزدیکی آنها به ایستگاه مترو ،جاده ها وخیابان های قابل دسترسی در گورستان ،داشتن فضا برای پارک اتومبیل بستگان متوفی ،فضای سبز نزدیک قبر، و………از امکاناتی است که باعث رقم های نجومی قبور شده است.لطفا وقتی قیمت های قبر ،این خانه آخرت را می خوانید به این موضوع هم فکر کنید که چرا برای رفتن به آن دنیا که باید “حساب وکتاب ” این دنیای تان را پس بدهید دست از تجمل گرایی وچشم وهمچشمی برنمی داریدوبا اینگونه رفتارها به آشفته بازاری دامن می زنیدکه آخرتتان را مخدوش می کندوبا دلی چرکین ازقیمت گزافی که برای خانه آخرتتان پرداخته اید به دیارباقی سفر می کنید؟
بهرحال از قدیم گفته انداگر “شاه وگدا” هم باشید هنگام مرگ فقط دومتر “چلوار” از این دنیا با خودتان می برید! پس در این واپیسن روزهای حیات دنیوی تان، چرابرای خرید قبر اینقدر حرص وولع دارید ورفتاری از خود بروز می دهید که با اعتقادات دینی تان منافات وتضاد دارد؟بعد ازاین همه موعظه ونصیحت تقاضا داریم به این قیمت ها هم نظری بیاندازید وبعد کلاهتان را قاضی کنید………!!؟
نام مکان ………………. قیمت قبر
امامزاده صالح ………………….. از ۱۴۰ میلیون تا ۵۰۰ میلیون
امامزاده ۵ تن لویزان ………………….. ۴۰ تا ۸۰ میلیون
امامزاده صالح فرحزاد ………………….. از ۱۰۰ میلیون به بالا
بهشت زهرا – قطعات قدیم ………………….. از ۳۰ میلیون تا ۷۰ میلیون
امامزادگان محلی لواسانات و شمیرانات………………….. ۲۰ تا ۵۰ میلیون تومان
امامزاده اسماعیل چیذر ………………….. از ۱۰۰ میلیون تومان به بالا
ابن بابویه ………………….. ۵۰ تا ۶۰ میلیون تومان
شاه عبدالعظیم ………………….. از ۵۰ میلیون تومان به بالا
امامزاده عبدالله شهرری ………………….. ۳۰۰ تا ۴۰۰ میلیون

گمنام بازدید : 75 پنجشنبه 28 دی 1391 نظرات (0)

بنام خدا

 

گوشی موبایل رایگان بله رایگان و کاملاً مجانی ادامه مطلب را تماماً مطالعه کنید



***معرفی سایت مذبور***

باید بگم که میدونم که خیلی از شما که الان این مطلب رو میخونید حالا به ذهنتون اینطور میرسه که اینها تمامش دروغه و هیچ اعتباری بهشون نیست و مگه این سایت مریضه که بیاد چیز مفت تحویل مردم بده ؟!!!

ولی صبر کنید !

باید در جواب شما دوستان عزیز بگم که این سایت درامدش از طریق تبلیغات هستش و برای این که مطمئن بشید سرکاری و دروغ نیست میتونید به قسمت Testimonials سایت برید و شهادت نامه ی کسانی که از این سایت هدیه دریافت کردن رو ببینید.

حتما اقدام کنید… ضرری نداره … ( سنگ مفت گنجیشک مفت)

هر کسی که بدنبال گوشی مدل بالا و عالی مثل ( nokia n95) –( w950 ) و یا ( iphone ) و (blackberry) و… ,میگرده میتونه با کمی حوصله یکی از این گوشیها یا مدلهای دیگرش رو برای خودش انتخاب کنه.

توضیحات : برای ثبت نام در سیستم نیاز به پرداخت پولی نیست فقط کافی است از طریق لینکی که در قسمت بعد می گذارم رفته و به آسانی و با صرف 5 دقیقه ثبت نام نمایید .

سایت از نظر امنیت و راحتی کار با آن مطمئن است و جای هیچگونه ناراحتی نیست پس هر چه زودتر عضو شده و برای خود زیر مجموعه بیابید.

هدیه ها : در قسمت هدیه ها بجز گوشی موبایل کنسول بازی و mp4 و تلویزیون HD هم قابل انتخاب شدن است.

سایت xpango سایتیست که با عضویت در آن و گرفتن زیر مجموعه می توانید گوشی دلخواه و پیشرفته خود را کاملا رایگان دریافت کنید. در این سایت آخرین گوشی ها و Mp3 پلیر ها و HDTV ها قرار داشته و می توانید هر کدام را که دوست دارید انتخاب و دریافت کنید. خیلی ها شاید باورشان نشود که این سایت کاملا واقعی و جوایز آن هم به دستشان خواهد رسید اما باید عرض کنم که کسانی که اوایل در این سایت عضو می شدند فکر می کردند سایت تقلبی است و جایزه ای در کار نیست و فقط برای کنجکاوی عضو شده بودند اما با کار در سایت و جمع کردن ۳۸ زیر مجموعه در نهایت تعجب گوشی ای را که عاشقش بودند در دستان خود دیدند!


***نحوه ثبت نام***


ابتدا روی لینک به کلیک کلیک کنید


ثبت نام  

 

بعد باید به صفحه ای مقابل شکل زیر برخورد کنید


در این صفحه باید بر روی گزینه Registerکلیک کنید تا به صفحه فرم ثبت نامی هدایت شوید مطابق شکل زیر

در این صفحه مطابق توضیحاتی که داده شده فیلد های مربوطه یا Registration Form را به انگلیسی پر کنید.

گوشی مفت

در قسمت First name نام خود را بنویسید .

در قسمت Last name نام خانوادگی خود را بنویسید .

در قسمت adressEmail آدرس ایمیل خود را بنویسید .

در قسمت Confirm Emailمجدداً ایمیل خود را تایپ کنید.

در قسمت Password برای خود یک پسورد ایجاد کنی البته تعداد حروف برای

انتخاب پسورد بیشتر از 6 حرف باشد .

در قسمت Select giftنام محصول مورد علاقه خودتان را انتخاب کنید.

در قسمت Adress 1 آدرس دقیق خانه ی خود را بنویسید که جهت سهولت کار بنده مقاله کم حجمی را در آن آموزش صحیح تایپ آدرس به انگلیسی درج شده را جهت دانلود قرار داده ام دانلود کنید تا احیاناً دچار اشتباه نشوید.(pdf)


در قسمت Adress2نیازی به تایپ آدرس نیست این قسمت را خالی بگذارید.

در قسمت Town/Cityباید شهر محل سکونتتان را وارد کنید .

در قسمت Conty/Stateباید استان محل سکونتتان را وارد کنید.

در قسمت Postcode/Zipکد پستی محل خودتان را وارد کنید.

در قسمت Countryنام کشور را انتخاب کنید.

در قسمت Referral ID شماره ۹۲۸۵۶۹۱۸ را وارد کنید.

در قسمت Term & conditionsتیک این گزینه حتماً زده شود.

و در انتها گزینه Register now را بزنید .


 

اگر تمامی کادر ها به درستی پر شده باشند سایت پیغامی را مبنی بر موفقیت آمیز بودن ثبت نام شما نشان خواهد دادولی اگر درست انجام نداده باشید از شما در خواست می شود که

دوباره مراحل را به درستی انجام دهید.

بعد از اتمام مراحل فوق ایمیل فعال سازی اکانت شما به ایمیلتان ارسال خواهد شد که باید با مراجعه به inboxو یا spame/bulkایمیلی که از طرف سایتxpangoآمده است را مشاهده کرده و بر روی لینک فعال سازی کلیک کنید مطابق شکل زیر

گوشی مجانی

بعد از کلیک بر روی لینک مربوطه اکانت شما فعال شده و به سایت xpango هدایت خواهید شد.

در این صفحه لینک ثبت نامی شما به شما معرفی خواهد شد مطابق شکلی که در زیر متن آورده شده یعنی اینکه از این به بعد جهت زیر مجموعه گیری باید این آدرس را به دیگران معرفی کرده تا افراد از طریق لینک ثبت نامی مختص شما ثبت نام کرده و زیر مجموعه شما شوند طبق روشهایی که ادامه توضیح خواهیم داد .

خوب در صفحه جدید بر رو گزینه ی my account کلیک کنید.

در آنجا نام و عکس محصول سفارش داده شده و تعداد (امتیازات یا همان credit) مورد نیاز برای دریافت آن و کد محصول و آدرس ایمیلی را میبینید.

نکته خیلی مهم:لازم به ذکر است که هر فرد تنها میتواند یکبار از هر سیستم جهت ثبت نام استفاده کند و در صورت ثبت نام دو نفر از یک سیستم موجب غیر فعال شدن اکانت فرد قبلی شده و تمام زیر مجموعه های آن فرد از بین میرود زیرا به هنگام ثبت نام سایتxpango اتی پی هر کاربر ثبت نامی را ثبت کرده و در صورت تکرار ثبت نام از طریق همین ای پی اکانت فرد قبلی غیر فعال خواهد شد.

این سایت ایران را هم پشتیبانی میکند و محصولات آن در ایران هم وارد میشوند.

در مجموع برای جمع آوری credit یا امتیاز چند راه وجود دارد که برایتان توضیح خواهم داد:

1.جمع آوری زیرمجموعه های فعال.(مجانی)

2.ثبت نام در offer هایی که بیشتر مجانی هستند و دو خاصیت دارند.(بعضی و بعضی مجانی)

3.خریدن clix های سایت.(پولی)

1.جمع آوری زیر مجموعه های فعال:

برای این کار کافیست بر روی گزینه my account در بالای صفحه کلیک کنید و در صفحه جدید در وسط صفحه یک لینک به نام Referral Link میبینید که کافیست این لینک را به دوستانتان بدهید و دوستانتان با وارد کردن این لینک در browser خود و ثبت نام کردن زیرمجموعه غیرفعال شما میشوند و برای اینکه به شما امتیاز اضافه شود باید خود را فعال کنند که برای اینکار کافیست در یک free offer را که بعدا توضیح میدهم چیست ثبت نام کنند تا به شما یک امتیاز اضافه شود.

2.ثبت نام در offer هایی که بیشتر مجانی هستند و دو خاصیت دارند

شما حتما باید دست کم در یکی از این آفر های ثبت نام کنید تا بتوانید فعال شوید(مرحله هفتم ثبت نام در سایت).برای این کار باید بر روی Complete Offers در آیتم های سمت راست صفحه کلیک کنید و بعد از میان تمامی این آفر هایی که میبینید به دلخواه انتخاب کنید و هر کدام که مجانی بود کامل کنید برای کامل کردن آفر بر رو more info کلیک کنید و در پایین صفحه باز شده شماره refferal خودتون رو میبینید که با کلیک بر روی complete offer به سایت مربوطه منتقل میشید و در آنجا باید ثبت نام کنید و بعد از ثبت نام در سایت آفر بعد از هفت روز شما عضو فعال محصوب خواهید شد و امتیاز مربوط به آن آفر را هم دریافت میکنید.توجه داشته باشید که برای فعال شدن کامل کردن یک offer الزامیست اما با کامل کردن آفر های دیگر امتیاز مربوط به آنرا طی هفت روز دریافت میکنید که بین 1 تا 4 است و همچنین توجه کنید که برای اینکه به ازای هر دوستی که زیرمجموعه شما شود به شما یک امتیاز اضافه شود آن فرد هم باید به همین روش فعال شود.


..:: نحوه عضو گیری ::..

بعد از ورود به سایت در بخش کاربری خود جلوی( Referral Link) لینک شما قرار دارد که از طریق این لینک میتوانید دوستان خودتان را به سایت معرفی بکنید

به عنوان مثال شما برای بدست آوردن مثلا w810 باید 15 نفر را معرفی بکنید و آن 15 نفر هم هر کدام 1 نفر رو معرفی بکنن تا 15 امتیاز شما کامل بشود ویتوانید گوشی موبایلو هدیه بگیرید

**اگه خیلی ساده تر بگم شما هزار تا هم زیر مجموعه بگیرید برایتان فرقی نمیکنه و هیچ امتیازی نمیگیرید بلکه هر زیر مجموعه ی زیر مجموعه ی شما به شما امتیاز میدهید.

**یک راه ساده تر هم هست که اون هم عضو شدن در سایت های که xpango به صورت Offer معرفی میکنه

یعنی شما یک زیر مجموعه میگیرید ودر 5-14 سایت عضو میشید(بستگی به امتیازی که اون سایت داره) که تا اینجا 14 امتیاز گرفتید و و قتی زیر مجموعه شما هم یک امتیاز بگیره (یعنی یک زیر مجموعه ویا یک امتیاز با ثبت نام در اون سایت ها کسب کنه) 15 امتیاز شما کامل میشه ومیتونید W810 خودتونو از سایت بگیرید.


..:: آموزش افزایش زیر مجموعه ::..

راه های زیادی برای زیر مجموعه گیری وجود داره ولی در اینجا ما به چند روش اشاره میکنیم.

1-راحتترین راه دعوت کردن از دوستان دور و اطراف خودتون هست

2- ایجاد یک سایت و یا وبلاگ و انتشار مطالب مربوط به نحوه ثبت نام و عضو گیری

3- ازطریق سایت های آگهی ایرانی که تعدادشون هم زیاده وهم به صورت مجانی به شما اجازه میدن تبلیغ بکنید (لیست تعدادی از این سایت ها : ایستگاه . هفت رنگ . رهنما . آگهی نامه و… )

4- تبلیغ وبلاگتان با نظر دادن در وبلاگ ها وسایتهای دیگر (در این روش آمار خودتان را در موتور های جستجو مثل گوگل هم بالا میبرید)

5- جمع کردن ایمیل افرادی که وبلاگ ویا وب سایت دارند وفرستادن آدرس وبلاگتون به ایمیل آنها

6- ورود به چت روم های ایرانی وتبلیغ خودتون (میتونید چت روم ها رو توی یاهو سرچ کنید)

بعد از جمع کردن امتیازات کامل و رسیدن امتیازات شما به حد نساب یک ایمیل به اینباکس ایمیل شما فرستاده می شه که امتیازات شما کامل شد و هدیه برای شما فرستاده می شود.

..:: یه راه دیگه برای کسب امتیاز ::..

همانطور که گفتم شما میتونید باثبت نام در سایت های offer 1تا4 امتیازبرای هر سایت بگیرید

یعنی اگر شما در یکی از سایتهای که ? امتیاز دارن ثبت نام بکنید معادل اینه که ? نفر رو در سایت عضو کرده باشید (اونهم ? نفر عضو فعال )

منظور از ? نفر عضو فعال یعنی ? نفری که اونهاهم خودشون زیر مجموعه دارند

نکته : اکثر سایت های که امتیاز بالای دارن پولی هستند یعنی برای عضو شدن در آنها باید پول پرداخت کرد. (ببینید گفتم اکثر سایتها .یعنی سایتهای ? امتیازی که مجانی هم باشن وجود دارند)

اما سایتهای که امتیاز پایینی دارن مجانی هستن (?تا?امتیازی)

..:: چند تذکر مهم ::..

1- در یک کامپیوتر بیش از یک بار ثبت نام نکنید : چون این کار باعث حذف اکانت شما میشود.

2- هیچ وقت از مکانهایی مانند کافی نت ثبت نام نکنید : چون امکان دارد شخص دیگری بر اثر عدم آگاهی، در همان کامپیوتری که شما ثبت نام کردید او هم ثبت نام کند. در این صورت عضویت شما باطل خواهد شد

قسمت های مختلف سایت

1- ورود به بخش گیم:Gaming

2- ورود به بخش موبایل:Mobile

3-ورود به بخشmp3:Mp3 Player

4-ورود به بخش تلویزیون:hdtv

5-مشاهده تصاویر محصولات همراه اعتبار مورد نظر هر محصول:Gifts

6-شهادت نامه ی افرادی که محصول خودشان را دریافت کردند:Testimonials

7-برای مشاهده تعداد امتیازات و…:Order/Credits/Referral ID

7.1-جزئیات امتیازاها:Credit Details

7.2- تغییر دادن محصولی که انتخای کردید:Change Gif

8-از طریق این بخش میتوانید به دوستان خودتون نامه بفرستید:Email A Friend

9- راه های بدست آوردن امتیاز:Credits Guide

10-باخرید از سایت میتوانید امتیاز کسب کنید:Buy A Product

11- بعد از دریافت محصول می توانید در این بخش محصول دیگری انتخاب بکنید:Select Another Gift

12- تغییر مشخصاتی که موقع ثبت نام وارد کردید:update Account Details

13- ورود به صفحه اصلی کاربری خود:my account

14- وبلاگ xpango ومشاهده اخبار جدید سایت:Xpango Blog

15- برای خروج ازسایت از این گزینه استفاده کنید:Logout

حالا فقط منتظر موبایل باشید!!!

چند نکته برای اینکه پیشنهاد های تکمیل شده توسط شما به صورت صحیح وبدون تاخیر به حساب شما اضافه بشود .

1-در مرور گری که استفاده میکنید باید در اون کوکی ها فعال باشن

طریقه فعال کردن کوکی در FireFox >>>>

طریقه فعال کردن کوکی در Internet Explorer >>>>

2- در مرور گر شما باید Popup ها نیز فعال باشند

طریقه فعال کردن در Internet ExplorerوFireFox >>>>

3-همچنین مرور گر شما باید جاوارو قبول بکنه ( بصورت پیشفرض این مورد در مرور گر شما فعال است )

4- استفاده نکردن از برنامه های که مانع ثبت شدن کوکی ها در رایانه میشوند همانند برنامه های زیر

internet security, anti-virus or firewall software for settings that mention "ad blocking, cookie blocking, ad tracking" or another variant and ensure this is turned off.

بهتر است در زمان کار کردن باسایت این برنامه ها رو خاموش کنید.

توجه: بادتان باشد در ابتدای کار فقط از لینکی که من به شما دادم استفاده کنید در غیر این صورت قادر به زیر مجموعه گیری نخواهید بود زیرا این سایت سایتی وابسته به زیرمجموعه میباشد و در صورتی که این کد را وارد نکنید نمیتوانید امتیازی کسب کنید.

راستی مطلبو تو وبلاگتون یا سایتتون کپی کنید تا امتیاز شما هم بره بالا

««ما را از نظرات محروم نکنید»»

گمنام بازدید : 81 چهارشنبه 11 مرداد 1391 نظرات (0)
بی بی سی خبر داد؛
آیت الله مکارم شیرازی: شاهین نجفی مرتد است
هرگونه اهانت به مقام شامخ امامان معصوم و توهین آشکار به آنها اگر از سوی فرد مسلمان صورت گیرد، موجب ارتداد است.
[-]اندازه متن[+]

به گزارش سرویس دینی جام نیوز، آیت الله ناصر مکارم شیرازی در استفتائی که درمورد شاهین نجفی سؤال شده بود حکم به ارتداد وی داد.
در این استفتاء آمده «اخیرا فردی به نام شاهین نجفی که از خوانندگان موسیقی در خارج از کشور است در قالب متن شعر و ارائه تصویری موهون، به امام یازدهم و دوازدهم شیعیان و گنبد مقدس امام هشتم(ع) توهین کرده است. تکلیف شرعی شیعیان و دوست داران اهل بیت(ع) چیست؟»
ایشان در جواب این استفتائیه، فرموده اند: «هرگونه اهانت به مقام شامخ امامان معصوم(ع) و توهین آشکار به آنها اگر از سوی فرد مسلمان صورت گیرد، موجب ارتداد است.»
این در حالی است که هفته گذشته به دلیل کلی بودن سوال (اسم نجفی در سوال نیامده بود) و همچنین شائبه اینکه تاریخ سوال دو هفته قبل از انتشار ترانه موهن نجفی بوده، بی بی سی سعی کرد تا فتوای حضرت آیت الله صافی گلپایگانی را در مورد شاهین نجفی مخدوش جلوه دهد.
این در حالی است که فتوای صافی گلپایگانی عنوان کلی دارد و هر کسی که به مقدسات شیعیان توهین کند را شامل می شود که شاهین نجفی نیز یکی از مصادیق بارز این فتوا محسوب می شود.

گمنام بازدید : 110 چهارشنبه 11 مرداد 1391 نظرات (0)
زوجه هر وقت مصلحت بداند می تواند زوج را تنبیه بدنی نماید و زوج حق هرگونه اعتراض بعدی را در این خصوص از خود سلب و ساقط می‌نماید."
پایگاه اطلاع رسانی دفتر آیت الله مکارم شیرازی: یکی از تازه‌ترین استفتائات از آیت‌الله مکارم شیرازی سوال خانمی است که نظر آیت‌الله مکارم شیرازی را را نسبت به شروط مورد علاقه او برای عقد ازدواج جویا شده است.

این خانم، شروط را در اینترنت دیده است و پس از مشورت با دوستان خود، آن را با خواستگار خود هم مطرح نموده است اما پس از موافقت خواستگار با این شروط، محضردار از تایید این شروط و ثبت عقد ازدواج خودداری کرده است.متن سوال این خانم و پاسخ آیت الله مکارم شیرازی چنین است:

بنده از اینترنت شرایطی را در مورد ازدواج دیدم که خیلی خوب و عادلانه هم بود و من از آنها پرینت گرفتم و به دوستانم هم نشان دادم و آنها هم تایید کردند که شرایط بسیار خوبی است و می‌تواند برای دختری که قصد ازدواج دارد بسیار مفید باشد برای همین با خواستگارم مطرح کردم و او هم پذیرفت ولی وقتی رفتیم محضر، محضردار که یک روحانی هم بود گفت اکثر این‌ها شرایط خلاف شرع هستند و به درد نمی‌خورند و حتی به تمسخر گفتند که شاید هر کس این‌ها را نوشته قصد دست انداختن خانم‌ها را داشته است، من خیلی ناراحت شدم. واقعاً همین مسایل است که باعث می‌شود ما جوان‌ها دین‌گریز شویم. چرا نباید به شرایط مورد توافق طرفین احترام قایل شد؟
من شرایط را هم برایتان ارسال می‌کنم و از شما خواهش دارم که مرا راهنمایی فرمایید.
از لطف شما هم ممنونم


1-زوج به زوجه وکالت بلاعزل با حق توکیل به غیر داد تا زوجه در هر زمانی که بخواهد از جانب زوج اقدام به متارکه کرده و خود را از علقه زوجیت رها سازد به هر طریق اعم از بذل یا اخذ مهریه.
2-زوج به زوجه وکالت بلا عزل داد تا هر زمان خواست مهریه را به هر میزان که خواست افزایش دهد.
3- زوجه اجازه دارد هر زمان اراده نمود به خارج از کشور مسافرت نموده و نیازی به اجازه مجدد زوج نباشد چه برای اخذ یا تمدید یا تجدید گذرنامه و این اجازه دائمی است.
4- زوجه حق ادامه تحصیل را تا هر مرحله‌ای که لازم بداند خواهد داشت در هر مکان و محلی که ایجاب کند .
5- زوج، زوجه را در انتخاب هر شغلی که مایل باشد و در هر محلی که صلاح بداند مخیر می‌نماید.
6- زوج مکلف است هنگام جدایی اعم از اینکه متارکه به درخواست زوج باشد یا به درخواست زوجه، کلیه دارایی خود را اعم از منقول و غیر منقول و وجوه نقدی بلا عوض به زوجه منتقل نماید.


7- حق انتخاب مسکن و تعیین کشور و شهر یا محل آن با زوجه خواهد بود.
8- حضانت فرزندان بعد از طلاق مطلقاً با زوجه خواهد بود و در صورت خروج از کشور نیز نیازی به اذن پدر نخواهد بود.
9-اختیار زمان بچه‌دار شدن مطلقاً در اختیار زوجه خواهد بود.
10-نزدیکی و تمکین در اختیار زوجه بوده و هر زمان که اراده نمود زوج مکلف به همبستری با زوجه خواهد بود.
11-اگر احیاناً تقاضای همبستری از سوی زوج باشد زوج باید قبلاً مبلغی (که از سوی زوجه تعیین می شود) به شماره حساب زوجه واریز نماید با این حال زوجه در نزدیکی مخیر بوده و این امر موجد هیچ حقی هم برای زوج نخواهد بود.
12-زوج به هیچ عنوان حق طلاق زوجه را نخواهد داشت.
13-زوج پس از متارکه به هیچ عنوان حق ازدواج را نخواهد داشت اعم از نکاح دائم یا نکاح منقطع.
14-زوجه هر وقت مصلحت بداند می تواند زوج را تنبیه بدنی نماید و زوج حق هر گونه اعتراض بعدی را در این خصوص از خود سلب و ساقط می‌نماید.
15-زوج مکلف به انجام کلیه کارهای منزل بوده و در موقع جدایی نیز حق درخواست اجرت المثل را از این حیث نخواهد داشت.
16-زوجه هر گونه که مقتضی و صلاح بداند در برقراری ارتباط با دیگران مخیر بوده و زوج حق هر گونه اعتراض بعدی را از خود سلب و ساقط می‌نماید.
17-درخصوص تربیت اولاد زوجه هر گونه صلاح بداند اقدام خواهد نمود و زوج حق دخالت در این خصوص را نخواهد داشت.
18-ریاست خانواده با زوجه خواهد بود.
19-زوجه شرط نمود که زوج ضمن اطاعت کامل از زوجه از والدین ایشان نیز تبعیت کامل داشته باشد.
20-زوجه شرط نمود عند اللزوم نفقه والدین ایشان نیز با زوج باشد.
21-حق رجوع بعد از طلاق با زوجه خواهد بود.
22-نفقه زوجه علاوه بر مصادیق قانونی که عبارت از تهیه مسکن و البسه و خوراک و هزینه های بهداشتی و دارویی می‌باشد شامل کلیه تفریحات زوجه نیز از قبیل مسافرت خارج از کشور و غیره خواهد بود و میزان نفقه نیز توسط زوجه بدون لحاظ کردن وضعیت مالی زوج تعیین خواهد شد.

پاسخ آیت‌الله مکارم شیرازی:

فکر می‌کنیم آنچه نوشته‌اید، منظورتان مزاح و شوخی بوده. هیچ برده‌ای هم در دوران بردگی دارای چنین محدودیتی نبوده و اگر زوجی را پیدا کنید که زیر بار این شرایط برود حتما باید او را به طبیب روانی معرفی کنید.
گمنام بازدید : 104 چهارشنبه 11 مرداد 1391 نظرات (0)
زوجه هر وقت مصلحت بداند می تواند زوج را تنبیه بدنی نماید و زوج حق هرگونه اعتراض بعدی را در این خصوص از خود سلب و ساقط می‌نماید."
پایگاه اطلاع رسانی دفتر آیت الله مکارم شیرازی: یکی از تازه‌ترین استفتائات از آیت‌الله مکارم شیرازی سوال خانمی است که نظر آیت‌الله مکارم شیرازی را را نسبت به شروط مورد علاقه او برای عقد ازدواج جویا شده است.

این خانم، شروط را در اینترنت دیده است و پس از مشورت با دوستان خود، آن را با خواستگار خود هم مطرح نموده است اما پس از موافقت خواستگار با این شروط، محضردار از تایید این شروط و ثبت عقد ازدواج خودداری کرده است.متن سوال این خانم و پاسخ آیت الله مکارم شیرازی چنین است:

بنده از اینترنت شرایطی را در مورد ازدواج دیدم که خیلی خوب و عادلانه هم بود و من از آنها پرینت گرفتم و به دوستانم هم نشان دادم و آنها هم تایید کردند که شرایط بسیار خوبی است و می‌تواند برای دختری که قصد ازدواج دارد بسیار مفید باشد برای همین با خواستگارم مطرح کردم و او هم پذیرفت ولی وقتی رفتیم محضر، محضردار که یک روحانی هم بود گفت اکثر این‌ها شرایط خلاف شرع هستند و به درد نمی‌خورند و حتی به تمسخر گفتند که شاید هر کس این‌ها را نوشته قصد دست انداختن خانم‌ها را داشته است، من خیلی ناراحت شدم. واقعاً همین مسایل است که باعث می‌شود ما جوان‌ها دین‌گریز شویم. چرا نباید به شرایط مورد توافق طرفین احترام قایل شد؟
من شرایط را هم برایتان ارسال می‌کنم و از شما خواهش دارم که مرا راهنمایی فرمایید.
از لطف شما هم ممنونم


1-زوج به زوجه وکالت بلاعزل با حق توکیل به غیر داد تا زوجه در هر زمانی که بخواهد از جانب زوج اقدام به متارکه کرده و خود را از علقه زوجیت رها سازد به هر طریق اعم از بذل یا اخذ مهریه.
2-زوج به زوجه وکالت بلا عزل داد تا هر زمان خواست مهریه را به هر میزان که خواست افزایش دهد.
3- زوجه اجازه دارد هر زمان اراده نمود به خارج از کشور مسافرت نموده و نیازی به اجازه مجدد زوج نباشد چه برای اخذ یا تمدید یا تجدید گذرنامه و این اجازه دائمی است.
4- زوجه حق ادامه تحصیل را تا هر مرحله‌ای که لازم بداند خواهد داشت در هر مکان و محلی که ایجاب کند .
5- زوج، زوجه را در انتخاب هر شغلی که مایل باشد و در هر محلی که صلاح بداند مخیر می‌نماید.
6- زوج مکلف است هنگام جدایی اعم از اینکه متارکه به درخواست زوج باشد یا به درخواست زوجه، کلیه دارایی خود را اعم از منقول و غیر منقول و وجوه نقدی بلا عوض به زوجه منتقل نماید.


7- حق انتخاب مسکن و تعیین کشور و شهر یا محل آن با زوجه خواهد بود.
8- حضانت فرزندان بعد از طلاق مطلقاً با زوجه خواهد بود و در صورت خروج از کشور نیز نیازی به اذن پدر نخواهد بود.
9-اختیار زمان بچه‌دار شدن مطلقاً در اختیار زوجه خواهد بود.
10-نزدیکی و تمکین در اختیار زوجه بوده و هر زمان که اراده نمود زوج مکلف به همبستری با زوجه خواهد بود.
11-اگر احیاناً تقاضای همبستری از سوی زوج باشد زوج باید قبلاً مبلغی (که از سوی زوجه تعیین می شود) به شماره حساب زوجه واریز نماید با این حال زوجه در نزدیکی مخیر بوده و این امر موجد هیچ حقی هم برای زوج نخواهد بود.
12-زوج به هیچ عنوان حق طلاق زوجه را نخواهد داشت.
13-زوج پس از متارکه به هیچ عنوان حق ازدواج را نخواهد داشت اعم از نکاح دائم یا نکاح منقطع.
14-زوجه هر وقت مصلحت بداند می تواند زوج را تنبیه بدنی نماید و زوج حق هر گونه اعتراض بعدی را در این خصوص از خود سلب و ساقط می‌نماید.
15-زوج مکلف به انجام کلیه کارهای منزل بوده و در موقع جدایی نیز حق درخواست اجرت المثل را از این حیث نخواهد داشت.
16-زوجه هر گونه که مقتضی و صلاح بداند در برقراری ارتباط با دیگران مخیر بوده و زوج حق هر گونه اعتراض بعدی را از خود سلب و ساقط می‌نماید.
17-درخصوص تربیت اولاد زوجه هر گونه صلاح بداند اقدام خواهد نمود و زوج حق دخالت در این خصوص را نخواهد داشت.
18-ریاست خانواده با زوجه خواهد بود.
19-زوجه شرط نمود که زوج ضمن اطاعت کامل از زوجه از والدین ایشان نیز تبعیت کامل داشته باشد.
20-زوجه شرط نمود عند اللزوم نفقه والدین ایشان نیز با زوج باشد.
21-حق رجوع بعد از طلاق با زوجه خواهد بود.
22-نفقه زوجه علاوه بر مصادیق قانونی که عبارت از تهیه مسکن و البسه و خوراک و هزینه های بهداشتی و دارویی می‌باشد شامل کلیه تفریحات زوجه نیز از قبیل مسافرت خارج از کشور و غیره خواهد بود و میزان نفقه نیز توسط زوجه بدون لحاظ کردن وضعیت مالی زوج تعیین خواهد شد.

پاسخ آیت‌الله مکارم شیرازی:

فکر می‌کنیم آنچه نوشته‌اید، منظورتان مزاح و شوخی بوده. هیچ برده‌ای هم در دوران بردگی دارای چنین محدودیتی نبوده و اگر زوجی را پیدا کنید که زیر بار این شرایط برود حتما باید او را به طبیب روانی معرفی کنید.
گمنام بازدید : 96 چهارشنبه 11 مرداد 1391 نظرات (0)
حضرت آیت الله سید «علی سیستانی» میان دو شهید یعنی آیت الله شیخ «مرتضی بروجردی» و حجة الإسلام و المسلمین سید «محمدتقی خوئی» که هر دو به دست مزدوران رژیم منحله بعث به شهادت رسیدند، نشسته است.
به گزارش سنگرنیوز به نقل از شیعه آنلاین، در این عکس مرجع عالیقدر جهان شیعه، حضرت آیت الله سید «علی سیستانی» میان دو شهید یعنی آیت الله شیخ «مرتضی بروجردی» و حجة الإسلام و المسلمین سید «محمدتقی خوئی» که هر دو به دست مزدوران رژیم منحله بعث ترور و به شهادت رسیدند، نشسته است.

گمنام بازدید : 102 چهارشنبه 11 مرداد 1391 نظرات (0)

دینی با چندین میلیون خدا!!!

اولین برنامه جدی دین شناسی در سفرمان به هند بازدید از یکی از معابد هندویی در دهلی بود.آیین هندو از معدود ادیان باستان است که هنوز فعال وپویاست.بغیر از یک میلیارد هندویی که درخود هند هستند بیشتر مردم نپال و برخی از مردم بنگلادش و اندو نزی هم خود را هندو می نامند.دین هندو بر خلاف دیگر دین ها ، بنیانگذار شناخته شده ای ندارد.از طرفی ، نظام روحانیتی هم که رسما عهده دار مرجعیت دینی هندو ها باشد وجود ندارد.بدون اغراق می گویم که این آیین کم که نه بلکه بسیار گیچ کننده است به طوری که میان جادو و پرستش جانوران و باور به شیاطین ودیوها با آموزه های بسیار عمیق عرفانی والاهیاتی ونیز زهد و ریاضت و اعتقادات باطنی به طرز عجیبی همزیستی و وهمکنشی برقرار شده است.باور این همه اضداد در کنار هم مانند اینست که شما بخواهید در کلاسی تدریس کنید که از انیشتین گرفته تا بزبز قندی همه سر یک میز نشسته اند!!!

هندوئیسم نظام الهیاتی خیلی مشخص و واضحی ندارد ولی بالاجمال می توان یک چینش خاص و هرمی شکل را بعنوان استخوان بندی باور های یک هندو برشمرد.در نوک این هرم برهمن قرار دارد.برهمن اصطلاحا خدای غیر شخص وار است ولذا در معابد هندویی هیچ مجسمه ای از او نمی یابید.صفاتی که هندو ها برای برهمن می آورند بی شباهت با توصیفات متون ما از الله عزوجل نیست.مرتبه بعدی را برهما می نامند.برهما چیز جدیدی نیست بلکه همان برهمن است در مقام خالقیت .مثل اینکه ما خداوند را با صفات مختلفی از جمله خالق می خوانیم.در مرحله بعد اصطلاحا ایشته دوه ها یعنی خدایان برگزیده قرار دارد.هر هندو باید یک خدای برگزیده داشته باشد.اغلب هندو ها خدای برگزیده شان خدایی است به نام ویشنو و حدود سی درصد انها خدای دیگری به نام شیوه را می پرستند. معابد هندویی هم چه در هند و چه در خارج از آن از این دو دسته خارج نیستند یعنی یا معبد ویشنویی هستند ودر آن مجسمه ویشنو قرار دارد ویا اینکه شیوایی هستند و نمادهای مختلفی از شیوا در ان قرار دارد.اما این آخر ماجرا نیست !خدایان هندویی خیلی عیالوارندو زنان متعددی دارند که آنها را شکتی می خوانند.برخی از شکتی ها با اقبال بیشتری مواجه می شوند مانند کالی یکی از همسران شیوه و برخی پرستشگر کمتری دارند.حال شما حساب کنید که از ازدواج این خدایان با شکتی ها چقدر خدازاده مقدس متولد می شود! تازه در معابد مجسمه هایی به عنوان مرکب شیوا یا ویشنو هم پرستیده می شود.در مرحله بعدی دوه ها یعنی رب النوع ها قرار دارند. یک خدا کارش رتق وفتق امور آسمانهاست و قاعدتا هنگام کم بارانی باید به درگاه او تضرع کرد.دیگری خدای اتش است و دیگری.... مرحله آخری هم وجود دارد که دوته ها یعنی خدایان فرعی تر نامیده می شوند که تعدادشان بسیار زیاد است .خدایی برای محافظت از راه ها و رهگذران ، خدایی برای بیدار کردن مردم از خواب صبحگاهی و هزاران خدای دیگر.به طور کلی خدایان هندویی برخی شان خدای آسمان ها هستند و برخی در زمین خدایی می کنند .بعضی هم مثل خدای باران فقط خدای بین زمین و آسمان هستند وبه بالا و پائینشان کاری ندارند.در طول سفر به اکثر فروشگاه ها که سرک می کشیدم جعبه ای کوچک مانند جعبه کمک های اولیه می دیدم که درون ان مجسمه ای قرار داشت و صاحب مغازه وقت وبی وقت به آن ادای احترام می کرد.در میان این خدایان مجسم و سرو چشم وگوش دار یکی بیش از همه طرفدار داشت طوری که حتی نقاشی اش را هم بالای درب برخی مغازه ها کشیده بودند.این خدای خوش اقبال کسی نبود جز آگنی خدای خوش شانسی وبرکت و به قول خود هندی ها خدای پول و ثروت.خدایی که اسمش بر روی موشک های بالستیک هند هم هست و دولتمردان هندی انها را موشک های آگنی می خوانند این گزینشی عمل کردن میان خدایان هم برایم خیلی جالب بود. اگر به سنت عرفی مردمان هندو نظر کنیم و آن را ملاک قرار دهیم شمار این خدایان به چندین میلیون می رسد!

یک بیماری تاریخی به نام حس گرایی

انسان های عادی همیشه در طول تاریخ کهن در پی این بوده اند که خدای محسوس داشته باشند.خدایی که هر وقت اراده کند او را ببیند، نوازشش کند، به چشمانش خیره شود ،همیشه همراهش باشد و لحظه ای از او جدا نشود و احیانا وقتی که حاجت ها را روا نکند بازخواستش کند و بر سرش فریاد بکشد!!!.مگر نه اینکه موسای کلیم با اینکه از میان بنی اسرائیل هفتاد تن را گلچین کرد اما همین ها که باصطلاح منتخبین قوم بودند کم از بی معرفتی و جهل آنها نداشتند ودرکوه طور از موسی خواستند که خدایت را بما نشان بده (و قالوا ارنا الله جهره.......)معابد هندویی با مجسمه های کوچک وبزرگ نمایشگاهی است از همین عادت تاریخی یعنی خواندن خدای دیدنی همراه با اوصافی عین ما آدم ها.وارد معبد ویشنویی شدیم.برخلاف مساجد ما در معابد هندویی از رنگ های تند مانند قرمز ونارنجی بیشتر استفاده می شود.آبی لاجوردی مسجد امام اصفهان که ناخود اگاه ذهن شما را با آسمان آبی و آسمانی شدن پیوند می زند کجا و قرمز که رنگ شیطان است کجا! موسیقی ملایمی هم نواخته می شود. خدایان هندویی بسیار پر خوابند.قبل از خواب به آنها روغن می مالند که شاید بدخواب نشوند و بعد از بیدار شدن هم دور چشمشان را رنگ می کنندتا مردم را بهتر ببیند!هندو های معتقد عادت دارند که برای خدایشان نذورات بیاورند حتی اگر فقیر وندار باشند.اکثر نذورات دو چیز است: حلقه های گل زرد و قطعات نارگیل.بعد از گذاشتن نذر و ادای احترام از بوی عودی که جلوی مجسمه سوزانده می شد استنشاق می کردند و از ماده ای قرمز رنگ که در آنجا بود به پیشانی خود دایره کوچکی می کشیدند که ما ان را در فیلم های هندی زیاد دیده ایم و بعنوان خال هندی می شناسیمش.یکی از دوستان یعنی جناب اسماعیلی فرصت را از دست نداده و پیشانی خود را مزین به خال هندی نمود.خال زدن همان و نقل محفل شدن همان.تمام نگاه ها متوجه او شد .شاید هم بعضی از هندو ها از کار او ناراحت شده بودند.ا

دقایق جالبی بود.ماها واحد های آشنایی با ادیان را پیش کسی خوانده بودیم که الان همسفر ما بود و او کسی نبود جز دکتر خواص. استادی کوشا و خوش مشرب که با اینکه تنها یک پا دارد اما خیلی وقت ها از رسیدن به او جامی ماندیم.برخلاف درس ادیان ابراهیمی درس هایی که مربوط به ادیان شرقی مثل هندوئیسم وبودیسم بود کمی خسته کننده و حتی چندش آور بود. خدایان ریز ودرشت و گاه جدید التاسیس ! با بدترین اسم های ممکن از نظر تلفظ ویاد سپاری در ذهن.اما در هند برخلاف قم نظر ها مشتاق شد که هندوها را بهتر بشناسیم و بفهمیم که حرف حسابشان چیست؟ اما سوال ها هنوز هم که هنوز است باقی است .مهم تر از همه اینکه آیا هندو ها موحدند یا مشرک؟؟؟؟

بزرگترین معبد هندویی در جهان معبد آکشاردهام در دهلی:



گمنام بازدید : 111 چهارشنبه 11 مرداد 1391 نظرات (0)

دینی با چندین میلیون خدا!!!

اولین برنامه جدی دین شناسی در سفرمان به هند بازدید از یکی از معابد هندویی در دهلی بود.آیین هندو از معدود ادیان باستان است که هنوز فعال وپویاست.بغیر از یک میلیارد هندویی که درخود هند هستند بیشتر مردم نپال و برخی از مردم بنگلادش و اندو نزی هم خود را هندو می نامند.دین هندو بر خلاف دیگر دین ها ، بنیانگذار شناخته شده ای ندارد.از طرفی ، نظام روحانیتی هم که رسما عهده دار مرجعیت دینی هندو ها باشد وجود ندارد.بدون اغراق می گویم که این آیین کم که نه بلکه بسیار گیچ کننده است به طوری که میان جادو و پرستش جانوران و باور به شیاطین ودیوها با آموزه های بسیار عمیق عرفانی والاهیاتی ونیز زهد و ریاضت و اعتقادات باطنی به طرز عجیبی همزیستی و وهمکنشی برقرار شده است.باور این همه اضداد در کنار هم مانند اینست که شما بخواهید در کلاسی تدریس کنید که از انیشتین گرفته تا بزبز قندی همه سر یک میز نشسته اند!!!

هندوئیسم نظام الهیاتی خیلی مشخص و واضحی ندارد ولی بالاجمال می توان یک چینش خاص و هرمی شکل را بعنوان استخوان بندی باور های یک هندو برشمرد.در نوک این هرم برهمن قرار دارد.برهمن اصطلاحا خدای غیر شخص وار است ولذا در معابد هندویی هیچ مجسمه ای از او نمی یابید.صفاتی که هندو ها برای برهمن می آورند بی شباهت با توصیفات متون ما از الله عزوجل نیست.مرتبه بعدی را برهما می نامند.برهما چیز جدیدی نیست بلکه همان برهمن است در مقام خالقیت .مثل اینکه ما خداوند را با صفات مختلفی از جمله خالق می خوانیم.در مرحله بعد اصطلاحا ایشته دوه ها یعنی خدایان برگزیده قرار دارد.هر هندو باید یک خدای برگزیده داشته باشد.اغلب هندو ها خدای برگزیده شان خدایی است به نام ویشنو و حدود سی درصد انها خدای دیگری به نام شیوه را می پرستند. معابد هندویی هم چه در هند و چه در خارج از آن از این دو دسته خارج نیستند یعنی یا معبد ویشنویی هستند ودر آن مجسمه ویشنو قرار دارد ویا اینکه شیوایی هستند و نمادهای مختلفی از شیوا در ان قرار دارد.اما این آخر ماجرا نیست !خدایان هندویی خیلی عیالوارندو زنان متعددی دارند که آنها را شکتی می خوانند.برخی از شکتی ها با اقبال بیشتری مواجه می شوند مانند کالی یکی از همسران شیوه و برخی پرستشگر کمتری دارند.حال شما حساب کنید که از ازدواج این خدایان با شکتی ها چقدر خدازاده مقدس متولد می شود! تازه در معابد مجسمه هایی به عنوان مرکب شیوا یا ویشنو هم پرستیده می شود.در مرحله بعدی دوه ها یعنی رب النوع ها قرار دارند. یک خدا کارش رتق وفتق امور آسمانهاست و قاعدتا هنگام کم بارانی باید به درگاه او تضرع کرد.دیگری خدای اتش است و دیگری.... مرحله آخری هم وجود دارد که دوته ها یعنی خدایان فرعی تر نامیده می شوند که تعدادشان بسیار زیاد است .خدایی برای محافظت از راه ها و رهگذران ، خدایی برای بیدار کردن مردم از خواب صبحگاهی و هزاران خدای دیگر.به طور کلی خدایان هندویی برخی شان خدای آسمان ها هستند و برخی در زمین خدایی می کنند .بعضی هم مثل خدای باران فقط خدای بین زمین و آسمان هستند وبه بالا و پائینشان کاری ندارند.در طول سفر به اکثر فروشگاه ها که سرک می کشیدم جعبه ای کوچک مانند جعبه کمک های اولیه می دیدم که درون ان مجسمه ای قرار داشت و صاحب مغازه وقت وبی وقت به آن ادای احترام می کرد.در میان این خدایان مجسم و سرو چشم وگوش دار یکی بیش از همه طرفدار داشت طوری که حتی نقاشی اش را هم بالای درب برخی مغازه ها کشیده بودند.این خدای خوش اقبال کسی نبود جز آگنی خدای خوش شانسی وبرکت و به قول خود هندی ها خدای پول و ثروت.خدایی که اسمش بر روی موشک های بالستیک هند هم هست و دولتمردان هندی انها را موشک های آگنی می خوانند این گزینشی عمل کردن میان خدایان هم برایم خیلی جالب بود. اگر به سنت عرفی مردمان هندو نظر کنیم و آن را ملاک قرار دهیم شمار این خدایان به چندین میلیون می رسد!

یک بیماری تاریخی به نام حس گرایی

انسان های عادی همیشه در طول تاریخ کهن در پی این بوده اند که خدای محسوس داشته باشند.خدایی که هر وقت اراده کند او را ببیند، نوازشش کند، به چشمانش خیره شود ،همیشه همراهش باشد و لحظه ای از او جدا نشود و احیانا وقتی که حاجت ها را روا نکند بازخواستش کند و بر سرش فریاد بکشد!!!.مگر نه اینکه موسای کلیم با اینکه از میان بنی اسرائیل هفتاد تن را گلچین کرد اما همین ها که باصطلاح منتخبین قوم بودند کم از بی معرفتی و جهل آنها نداشتند ودرکوه طور از موسی خواستند که خدایت را بما نشان بده (و قالوا ارنا الله جهره.......)معابد هندویی با مجسمه های کوچک وبزرگ نمایشگاهی است از همین عادت تاریخی یعنی خواندن خدای دیدنی همراه با اوصافی عین ما آدم ها.وارد معبد ویشنویی شدیم.برخلاف مساجد ما در معابد هندویی از رنگ های تند مانند قرمز ونارنجی بیشتر استفاده می شود.آبی لاجوردی مسجد امام اصفهان که ناخود اگاه ذهن شما را با آسمان آبی و آسمانی شدن پیوند می زند کجا و قرمز که رنگ شیطان است کجا! موسیقی ملایمی هم نواخته می شود. خدایان هندویی بسیار پر خوابند.قبل از خواب به آنها روغن می مالند که شاید بدخواب نشوند و بعد از بیدار شدن هم دور چشمشان را رنگ می کنندتا مردم را بهتر ببیند!هندو های معتقد عادت دارند که برای خدایشان نذورات بیاورند حتی اگر فقیر وندار باشند.اکثر نذورات دو چیز است: حلقه های گل زرد و قطعات نارگیل.بعد از گذاشتن نذر و ادای احترام از بوی عودی که جلوی مجسمه سوزانده می شد استنشاق می کردند و از ماده ای قرمز رنگ که در آنجا بود به پیشانی خود دایره کوچکی می کشیدند که ما ان را در فیلم های هندی زیاد دیده ایم و بعنوان خال هندی می شناسیمش.یکی از دوستان یعنی جناب اسماعیلی فرصت را از دست نداده و پیشانی خود را مزین به خال هندی نمود.خال زدن همان و نقل محفل شدن همان.تمام نگاه ها متوجه او شد .شاید هم بعضی از هندو ها از کار او ناراحت شده بودند.ا

دقایق جالبی بود.ماها واحد های آشنایی با ادیان را پیش کسی خوانده بودیم که الان همسفر ما بود و او کسی نبود جز دکتر خواص. استادی کوشا و خوش مشرب که با اینکه تنها یک پا دارد اما خیلی وقت ها از رسیدن به او جامی ماندیم.برخلاف درس ادیان ابراهیمی درس هایی که مربوط به ادیان شرقی مثل هندوئیسم وبودیسم بود کمی خسته کننده و حتی چندش آور بود. خدایان ریز ودرشت و گاه جدید التاسیس ! با بدترین اسم های ممکن از نظر تلفظ ویاد سپاری در ذهن.اما در هند برخلاف قم نظر ها مشتاق شد که هندوها را بهتر بشناسیم و بفهمیم که حرف حسابشان چیست؟ اما سوال ها هنوز هم که هنوز است باقی است .مهم تر از همه اینکه آیا هندو ها موحدند یا مشرک؟؟؟؟

بزرگترین معبد هندویی در جهان معبد آکشاردهام در دهلی:



گمنام بازدید : 108 چهارشنبه 11 مرداد 1391 نظرات (0)
 

هر که دید از آل پیغمبر(ص) اثر جای پای جمله شان بگذاشت سر
شربتی کَاز دستشان نوشیده شد تا ابد شیرینی اش در کام بُد
شربت دیگر کسان، فرداست زَهْر بدءِ آن خیر و نهایت شرّ و قَهْر
*****************************

قلب اگر مِرْآة شد، مَرْئِیّ بدید چون مُجَرَّد هست ما فِی الْغَیْب دید
«کُلُّ شَیْء هالِکٌ إلاّ وَجْهَهُ» آن بداند، کاوست با «هُو» روبرو

**************************

از تنفّس پی به صاحب می بری

قطع آن دیدی زِعبرت بگذری

ای خدا! واضحْ مرا مشکل مدار

مشکلاتِ دَهْر بر من سَهْل دار

چون که در دستِ تو باشد کُنْ فَکان

چون به دیگر سو رَوَم در هر زمان؟

گر فراموشم بداری خویش را

یادِ چیزی کی کند دردم دواء؟

از مناجاتم اگر کردی برون

کی سعیدم می نمایی از درون؟

گر به من کردی جهنّم را محلّ

گویم: ای اهل جهنّم! لاحِیَل

من خدایی غیر حقّ نشناختم

با شماها در جهان ننواختم

دوست بودم با همه یارانِ حقّ

دشمن بدکار و بددارانِ حقّ

روسیاهی در عمل این جا براند

نقطه ی بیضاء من در جا بماند

گرچه من این جا سیه رو آمدم

متّصل با حَبْلِ مولایم شدم

من نگفتم: روسفیدم در جهان

نامه ام نَبْوَد سیه با این و آن

صاحبِ وُدّی بُدم چون مو دقیق

همچون بودم با اَوِدّائش رفیق

چشم من با دشمنان، روحم لطیف

من نبودم خارِ رَهْ سر هر شریف

حالیا! در دوزخم بگذاشتی

ساقیا ! هر تلخ، شیرین داشتی

چون ز دستت آبریزی بنگرم

بنگرم دست تو، آبش ننگرم

گفت لقمان: تلخ، شیرین شد مرا

چون ز دستِ مُنْعِمَم دیدم وُرا

ناخنی از دست تو در لقمه ای

گر ببینم باشد اَحْلی طُعْمه ای

چند پرسی: تلخ بُد یا خوشگوار؟

نیست تلخ ار می رسد از دست یار

گرچه در یاری دروغم داخل است

با دروغِ دوستان کَالْغافِل است

گر بگویی: دوستی کامل نبود

گویمت، سلمان و بُوذْر دلْ که بود؟

گر بگویی مثل بد، گه داشتی

گویمت: تَوّابیش بگذاشتی

*************************

ای خدا! نوری بده چون نار طور

آن چه در باطن بُوَد آرَد ظهور

یا که ظاهر را نماید کَالْعَدَم

اِنْدکاکِ کوه انیّت به دَم

گر بدادی ای خدا! محفوظ دار

از سقوط و از معاصی برکنار

تا نگویندم که آقایت تو را

طرد کرده، نیستی اهل شِفاء

یا عتیقی مانده ای از کار دور

یا رسیدی نارسی بر کوه طور

از سرور بی خودی واقف شدی

دائماً مُسْتَغْفِری از با خودی

قُرب او پروانه ها را سوخت پَر

ای مُحاطَ الرَّبّ! چرا این بال و پَر؟

چون نداری علم، محرومی از آن

چون نکردی ذوق، معذورت بخوان

هر که را اُنس عبادت داده اند

قاب قَوْسَیْنِ سعادت داده اند

******************************

دل حریم ربّ، مده دستِ کسان

ناکسان را است اندر دل مکان

خانه را ویران کند تا آن حدود

نیست آبادی امید از آن به زود

حفظِ دل از غیر حقّ چون واقف است

گر نکردی، گُرگ، دل را صاحب است

شو مُهیّایِ پذیرایی، که نیست

چاره جز تسلیمِ گرگ آن جاکه زیست

جز تَحَصُّن بر فناء فی الله و ذکر

راه دیگر نیست نزد اهل فکر

راه استغراق، ذکر است ای پدر!

شوق محبوب و مخافت از غِیَر

*******************************

هر که از نور خدا آگاه شد

نزد او دنیا، چو قعرِ چاه شد

*******************************

مُرغ گر غافل نشد، کی صید شد

دستِ صیّادِ نگهبان، قید شد

قاتلان شهید مطهری سه نفر به نام‌های محمدعلی بصیری، حمید نیكنام و وفا قاضی‌زاده بودند. محمدعلی بصیری فردی بود كه با اسلحه رولور از فاصله دو تا سه متری به استاد مطهری شلیك كرد. او در یكی از دانشگاه‌های فیلیپین درس می‌خواند و ظاهرا اطلاعات دینی و عقیدتی كمی داشت.


قاتل مطهری

بصیری در چاپخانه (یا به قولی شركت زیراكس)‌ كار می‌كرد. اطلاعیه‌ای كه پس از ترور استاد مطهری پخش شده بود روی یك كاغذ A4 رنگی بود كه وقتی سر نخ آن كاغذ گرفته شد به چاپخانه محل كار بصیری رسید.

هنگام مراجعه به منزل بصیری او فرار كرد، ولی از چینه دیوار افتاد و بیهوش شد و پس از به ‌هوش آمدن گفت من قبل از انقلاب فرقانی بوده‌ام و بعد از انقلاب از آنها جدا شده‌ام، اما تا آن لحظه هنوز كسی از قتل شهید مطهری به دست بصیری مطمئن نبود.

تنها شاهد این بود كه بعد از دستگیری بصیری، محمد هنردوست یكی از اعضای تیم پیگیری پرونده، شهید مطهری را خواب می‌بیند كه یك شنل قرمز خونی را از دوشش برمی‌دارد و یك شنل سبز را جای آن می‌گذارد و می‌گوید كه من از امشب راحت می‌خوابم تا این كه گودرزی دستگیر می‌شود و در راه زندان اوین به قتل شهید مطهری توسط محمدعلی بصیری اعتراف می‌كند.

درباره حالت روحی بصیری پس از دستگیری گفته می‌شود او بعد از این كه با شخصیت شهید مطهری آشنا شد و یكی از كتاب‌های او ـ خدمات متقابل ایران و اسلام ـ را در زندان خواند نسبت به او تغییر عقیده داد.

بشدت در زندان گریه می‌كرد، آرزوی مرگ خود را داشت و نقل است كه از شدت ناراحتی و عصبانیت تمام موهای صورت خود را كنده بود.

بصیری سرانجام در تاریخ پنج بهمن 1358 اعدام شد و داماد استاد مطهری (حاجی‌زاده)‌ شخصا وی را قصاص كرد.

متهم بعدی فردی به نام حمید نیكنام بود كه او را مغز متفكر اكبر گودرزی می‌دانستند. نیكنام ظاهرا بیشتر در امور تشكیلاتی و نظامی فرقان بود.

گروه فرقان یكی از گروه‌های سیاسی ـ مذهبی بود كه سال 1355 تاسیس شده بود. رهبر این گروه فردی به نام اكبر گودرزی بود

ماجرای دستگیری او نیز جالب است. او پس از ترور به خانه یكی از اقوام خود در قزوین رفته و آنجا یكی از بستگان او در بحث‌ها متوجه شده بود كه او مواضع ضد روحانیت و فرقانی دارد.

به كمیته گفته بود و به این ترتیب نیكنام در خیابان بازداشت شد بدون این كه كسی بداند او قاتل مطهری است. حمید نیكنام نیز در روز 5 بهمن 1358 اعدام شد.

نفر سوم این ترور هم كه راننده خودروی حامل تروریست‌ها بود فردی به نام وفا قاضی‌زاده است كه در جریان یك جنگ و گریز خیابانی در چارچوب حمله به اماكن گروه فرقان در تاریخ 3 بهمن ماه 1358 كشته می‌شود. جسد او در قطعه 23 بهشت زهرا مدفون است.

مطهری

فرقان چه بود؟

گروه فرقان یكی از گروه‌های سیاسی ـ مذهبی بود كه سال 1355 تاسیس شده بود. رهبر این گروه فردی به نام اكبر گودرزی بود.

گروه فرقان در حاشیه جلسات قرآنی در چند مسجد شهر تهران برگزار می‌شد، شكل گرفت. در این جلسات سعی می‌شد از آیات قرآن تفاسیر انقلابی و مبارزاتی بیان شود. اكثر این تفاسیر توسط رهبر گروه انجام می‌شد. فرقان تا جایی انقلابی فكر می‌كرد كه گرگ داستان سوره یوسف را به ضد انقلاب تعبیر می‌كرد.

اكبر گودرزی در مدت 27 سال زندگی خود توانسته بود 20 تفسیر قرآن و دو جلد تفسیر صحیفه سجادیه بنویسد و یك جلد كتاب در مورد توحید هم نوشته بود.

در كنار تفاسیر افراطی از آیات قرآن، ركن دیگر این گروه مبارزه با روحانیت بود. درباره دلیل این موضوع سخنان زیادی گفته شده است. از تاثیر برخی سخنان دكتر شریعتی بر این افراد گرفته تا بغض شخصی رهبر فرقان از روحانیت به دلیل اخراج‌های مكرر از حوزه علمیه.

تصور فرقانیان بر این بود كه روحانیت با مصادره انقلاب مانع رسیدن به آرمان‌های آن شده است ضمن این كه اعتقاد داشتند فرد یا افرادی (بخصوص شهید مطهری)‌ سعی در تخطئه دكتر علی شریعتی دارند.

از این‌رو بود كه گفته می‌شود جرقه ترور شهید مطهری بعد از نوشتن اعلامیه مشترك این شهید با مرحوم مهندس بازرگان در نقد برخی افكار دكتر شریعتی زده شد. به طور كلی فرقان و فرقانیان در روزگار ما را با خوارج زمان حضرت امیرالمومنین مقایسه می‌كنند.

گروه فرقان تقریبا در دی ماه 1358 با فروپاشیدن همزمان 15 خانه تیمی آن، از جمله خانه رهبر گروه از هم پاشید، اما بعد از آن هم بیانیه‌هایی از این گروه منتشر شد. چند نفر معدود از این گروه، هنوز گاهی در خارج از كشور بیانیه‌هایی صادر می‌كنند.

بخش تاریخ ایران و جهان تبیان

هر که دید از آل پیغمبر(ص) اثر جای پای جمله شان بگذاشت سر
شربتی کَاز دستشان نوشیده شد تا ابد شیرینی اش در کام بُد
شربت دیگر کسان، فرداست زَهْر بدءِ آن خیر و نهایت شرّ و قَهْر
*****************************

قلب اگر مِرْآة شد، مَرْئِیّ بدید چون مُجَرَّد هست ما فِی الْغَیْب دید
«کُلُّ شَیْء هالِکٌ إلاّ وَجْهَهُ» آن بداند، کاوست با «هُو» روبرو

**************************

از تنفّس پی به صاحب می بری

قطع آن دیدی زِعبرت بگذری

ای خدا! واضحْ مرا مشکل مدار

مشکلاتِ دَهْر بر من سَهْل دار

چون که در دستِ تو باشد کُنْ فَکان

چون به دیگر سو رَوَم در هر زمان؟

گر فراموشم بداری خویش را

یادِ چیزی کی کند دردم دواء؟

از مناجاتم اگر کردی برون

کی سعیدم می نمایی از درون؟

گر به من کردی جهنّم را محلّ

گویم: ای اهل جهنّم! لاحِیَل

من خدایی غیر حقّ نشناختم

با شماها در جهان ننواختم

دوست بودم با همه یارانِ حقّ

دشمن بدکار و بددارانِ حقّ

روسیاهی در عمل این جا براند

نقطه ی بیضاء من در جا بماند

گرچه من این جا سیه رو آمدم

متّصل با حَبْلِ مولایم شدم

من نگفتم: روسفیدم در جهان

نامه ام نَبْوَد سیه با این و آن

صاحبِ وُدّی بُدم چون مو دقیق

همچون بودم با اَوِدّائش رفیق

چشم من با دشمنان، روحم لطیف

من نبودم خارِ رَهْ سر هر شریف

حالیا! در دوزخم بگذاشتی

ساقیا ! هر تلخ، شیرین داشتی

چون ز دستت آبریزی بنگرم

بنگرم دست تو، آبش ننگرم

گفت لقمان: تلخ، شیرین شد مرا

چون ز دستِ مُنْعِمَم دیدم وُرا

ناخنی از دست تو در لقمه ای

گر ببینم باشد اَحْلی طُعْمه ای

چند پرسی: تلخ بُد یا خوشگوار؟

نیست تلخ ار می رسد از دست یار

گرچه در یاری دروغم داخل است

با دروغِ دوستان کَالْغافِل است

گر بگویی: دوستی کامل نبود

گویمت، سلمان و بُوذْر دلْ که بود؟

گر بگویی مثل بد، گه داشتی

گویمت: تَوّابیش بگذاشتی

*************************

ای خدا! نوری بده چون نار طور

آن چه در باطن بُوَد آرَد ظهور

یا که ظاهر را نماید کَالْعَدَم

اِنْدکاکِ کوه انیّت به دَم

گر بدادی ای خدا! محفوظ دار

از سقوط و از معاصی برکنار

تا نگویندم که آقایت تو را

طرد کرده، نیستی اهل شِفاء

یا عتیقی مانده ای از کار دور

یا رسیدی نارسی بر کوه طور

از سرور بی خودی واقف شدی

دائماً مُسْتَغْفِری از با خودی

قُرب او پروانه ها را سوخت پَر

ای مُحاطَ الرَّبّ! چرا این بال و پَر؟

چون نداری علم، محرومی از آن

چون نکردی ذوق، معذورت بخوان

هر که را اُنس عبادت داده اند

قاب قَوْسَیْنِ سعادت داده اند

******************************

دل حریم ربّ، مده دستِ کسان

ناکسان را است اندر دل مکان

خانه را ویران کند تا آن حدود

نیست آبادی امید از آن به زود

حفظِ دل از غیر حقّ چون واقف است

گر نکردی، گُرگ، دل را صاحب است

شو مُهیّایِ پذیرایی، که نیست

چاره جز تسلیمِ گرگ آن جاکه زیست

جز تَحَصُّن بر فناء فی الله و ذکر

راه دیگر نیست نزد اهل فکر

راه استغراق، ذکر است ای پدر!

شوق محبوب و مخافت از غِیَر

*******************************

هر که از نور خدا آگاه شد

نزد او دنیا، چو قعرِ چاه شد

*******************************

مُرغ گر غافل نشد، کی صید شد

دستِ صیّادِ نگهبان، قید شد

گمنام بازدید : 77 چهارشنبه 11 مرداد 1391 نظرات (0)

سم‌الله الرحمن‌الرحیم

دعا، وسيله‌ى مؤمن و ملجأ مضطر و رابطه‌ى انسان ضعيف و جاهل با منبع فياض علم و قدرت است، و بشر بى‌رابطه‌ى روحى با خدا و بدون عرض نياز به غنى بالذات، در عرصه‌ى زندگى سرگشته و درمانده و هدر رفته است؛ «قل ما يعبؤا بكم ربىّ لولا دعاؤكم»1.
بهترين دعا آن است كه از سرمعرفتى عاشقانه به خدا و بصيرتى عارفانه به نيازهاى انسان انشا شده باشد، و اين را فقط در مكتب پيامبر خدا (صلّى‌اللَّه‌عليه واله‌وسلّم) و اهل‌بيت طاهرين او - كه اوعيه‌ى علم پيامبر(ص) و وراث حكمت و معرفت اويند - مى‌توان جست. ما بحمداللَّه ذخيره‌يى بى‌پايان از ادعيه‌ى مأثوره‌ى از اهل‌بيت (عليهم‌السّلام) داريم كه انس با آن، صفا و معرفت و كمال و محبت مى‌بخشد و بشر را از آلايشها پاكيزه مى‌سازد.
مناجات مأثوره‌ى ماه شعبان - كه روايت شده اهل‌بيت (عليهم‌السّلام) بر آن مداومت داشتند - يكى از دعاهايى است كه لحن عارفانه و زبان شيواى آن، با مضامين بسيار والا و سرشار از معارف عالى‌يى همراه است كه نظير آن را در زبانهاى معمولى و محاورات عادى نمى‌توان يافت و اساساً با آن زبان قابل ادا نيست. اين مناجات، نمونه‌ى كاملى از تضرع و وصف حال برگزيده‌ترين بندگان صالح خدا با معبود و محبوب خود و ذات مقدس ربوبى است. هم درس معارف است، هم اسوه و الگوى عرض حال و درخواست انسان مؤمن از خدا.
مناجاتهاى پانزده‌گانه كه از امام زين‌العابدين حضرت على‌بن‌الحسين (عليه‌السّلام) نقل شده، گذشته از خصوصيت بارز دعايى مأثور از اهل‌بيت (عليهم‌السّلام)، اين مزيت را داراست كه به مناسبت حالات مختلف مؤمن، مناجاتها را انشا فرموده است.
خداوند به همه توفيق استفاضه و خودسازى به بركت اين كلمات مبارك را عنايت فرمايد.
آمين.
69/10/1
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. قُلْ مَا يَعْبَؤُاْ بِكُمْ رَبِّی لَوْلا دُعَآؤُكُمْ فَقَدْ كَذَّبْتُمْ فَسَوْفَ يَكُونُ لِزَاماً. بگو: اگر دعای شما نباشد، پروردگار من برای شما وزن و ارزشی قائل نيست (زيرا سابقه‏ی خوبی نداريد). شما حقّ را تكذيب كرده‏ايد و به زودی كيفر تكذيبتان دامن شما را خواهد گرفت. سوره مباركه فرقان آیه 77
گمنام بازدید : 113 سه شنبه 10 مرداد 1391 نظرات (0)

پس از درگذشت مرحوم آیت الله سید محمود طالقانی اولین امام جمعه تهران در شهریور ۱۳۵۸، مرحوم آقای منتظزی به عنوان جانشین ایشان انتخاب شد .اما پس از چند هفته وی به علت حضور در قم از رهبر کبیر انقلاب اسلامی خضرت امام خمینی (ره) خواست تا کس دیگری امامت جمعه تهران را بر عهده گیرد . امام راحل نیز حضرت آیت الله سید علی خامنه ای را به امامت جمعه تهران برگزیدند . این انتخاب به مذاق منافقان و هوادارانشان خوش نیامد !! در اواخر دی ۵۸ شیخ علی تهرانی که آن زمان چهره پرآوازه ای بود ( و از قضا نسبت فامیلی با رهبر معظم انقلاب نیز دارد ) در نامه ای به حضرت امام خمینی (ره) ضمن وارد کردن اتهاماتی به شهید بهشتی ،آیت الله العظمی خامنه ای و آیت الله هاشمی رفسنجانی ، از امام امت می خواهد تا در انتخاب آیت الله خامنه ای به عنوان امامت جمعه تهران تجدید نظز کند . در بخشی از نامه تهرانی به بنیانگذار جمهوری اسلامی آمده است :

....امام امت ، فردی را امام جمعه تهران کرده اید ، برای دوستان ........ (به علت توهین و تهمت درج نشد ) ...نه معلومات در خور ذکری دارد و نه سابقه تقوایی مستحکم !! با وجود علما و فضلای بسیاری در تهران که مسلم از این کار ناراحت می شوند . صلاح است تجدید نظز نمایید و با افراد بی نظر مشورت نمایید .نه با افراد جاه طلب و دست اندرکار .خدا می داند با آنکه جز کار علمی برای هیچ کار دیگری مهیا نیستم !! و ذره ای دلبستگی به دنیا و اهلش ندارم !! در این مرحله وظیف شرعی خود می دانم با نادرستی که به فاجعه ختم می شود و تاریخ انقلاب اسلامی را لکه دار می کند !!! توسط نوشتن و عریضه به مجتمع اسلامی ، مبارزه نمایم .( روزنامه جمهوری اسلامی ،۳۰ دی ۱۳۵۸ ،شماره ۱۹۰)

رهبر فرزانه انقلاب که آن زمان نماینده حضرت امام (ره) در دانشگاه تهران نیز بود ،در جمع دانشجویان در پاسخ به سوالی پیرامون اتهامات و توهین های علی تهرانی چنین گفتند :

.... بعضی از حرف هایی که ایشان زده اند ، اتهام نیست دشنام است .مثلا فلانی آدم جاه طلبی است . این دیگر تهمت نیست ، دسمنی است ...بنده به نوبه خودم از اینکه یک شخصی به من اهانت کند ، نه فقط ناراحت نمی شوم و اهمیت نمی دهم ، بلکه به آسانی حاضرم از اهانت و دشنام او بگذرم و اگر تهمتی هم وجود داشته باشد ، حاضرم که هیچ در صد در صدد رفع تهمت برنیایم . به این علت که " آن را که حساب پاک است از محاسبه چه باک است ؟!"(روزنامه جمهوری اسلامی -۲ بهمن ۱۳۵۸)

تاریخ نشان داد او- شیخ علی تهرانی - که قسم می خورد ذره ای دلبستگی به دنیا و اهلش ندارد !! چند سال بعد در دامن منافقین غلتید و به عراق گریخت و در آنجا هر روز علیه امام خمینی (ره) رهبر انقلاب و استاد خویش و نظام اسلامی صحبت و اهانت و دروغ پردازی می کرد و زمانی که تاریخ مصرفش تمام شد و به کار اربابان منافقش نیامد ، در مرز ایران و عراق رهایش کردند و او لکه ننگی ابدی در تاریخ برای خویش خرید و معلوم شد هرآنچه به دیگران و به ویژه حضرت آیت الله العظمی خامنه ای نسبت می داده ، در شان و در وجود خودش بوده و است !!

گمنام بازدید : 77 سه شنبه 10 مرداد 1391 نظرات (0)

پس از درگذشت مرحوم آیت الله سید محمود طالقانی اولین امام جمعه تهران در شهریور ۱۳۵۸، مرحوم آقای منتظزی به عنوان جانشین ایشان انتخاب شد .اما پس از چند هفته وی به علت حضور در قم از رهبر کبیر انقلاب اسلامی خضرت امام خمینی (ره) خواست تا کس دیگری امامت جمعه تهران را بر عهده گیرد . امام راحل نیز حضرت آیت الله سید علی خامنه ای را به امامت جمعه تهران برگزیدند . این انتخاب به مذاق منافقان و هوادارانشان خوش نیامد !! در اواخر دی ۵۸ شیخ علی تهرانی که آن زمان چهره پرآوازه ای بود ( و از قضا نسبت فامیلی با رهبر معظم انقلاب نیز دارد ) در نامه ای به حضرت امام خمینی (ره) ضمن وارد کردن اتهاماتی به شهید بهشتی ،آیت الله العظمی خامنه ای و آیت الله هاشمی رفسنجانی ، از امام امت می خواهد تا در انتخاب آیت الله خامنه ای به عنوان امامت جمعه تهران تجدید نظز کند . در بخشی از نامه تهرانی به بنیانگذار جمهوری اسلامی آمده است :

....امام امت ، فردی را امام جمعه تهران کرده اید ، برای دوستان ........ (به علت توهین و تهمت درج نشد ) ...نه معلومات در خور ذکری دارد و نه سابقه تقوایی مستحکم !! با وجود علما و فضلای بسیاری در تهران که مسلم از این کار ناراحت می شوند . صلاح است تجدید نظز نمایید و با افراد بی نظر مشورت نمایید .نه با افراد جاه طلب و دست اندرکار .خدا می داند با آنکه جز کار علمی برای هیچ کار دیگری مهیا نیستم !! و ذره ای دلبستگی به دنیا و اهلش ندارم !! در این مرحله وظیف شرعی خود می دانم با نادرستی که به فاجعه ختم می شود و تاریخ انقلاب اسلامی را لکه دار می کند !!! توسط نوشتن و عریضه به مجتمع اسلامی ، مبارزه نمایم .( روزنامه جمهوری اسلامی ،۳۰ دی ۱۳۵۸ ،شماره ۱۹۰)

رهبر فرزانه انقلاب که آن زمان نماینده حضرت امام (ره) در دانشگاه تهران نیز بود ،در جمع دانشجویان در پاسخ به سوالی پیرامون اتهامات و توهین های علی تهرانی چنین گفتند :

.... بعضی از حرف هایی که ایشان زده اند ، اتهام نیست دشنام است .مثلا فلانی آدم جاه طلبی است . این دیگر تهمت نیست ، دسمنی است ...بنده به نوبه خودم از اینکه یک شخصی به من اهانت کند ، نه فقط ناراحت نمی شوم و اهمیت نمی دهم ، بلکه به آسانی حاضرم از اهانت و دشنام او بگذرم و اگر تهمتی هم وجود داشته باشد ، حاضرم که هیچ در صد در صدد رفع تهمت برنیایم . به این علت که " آن را که حساب پاک است از محاسبه چه باک است ؟!"(روزنامه جمهوری اسلامی -۲ بهمن ۱۳۵۸)

تاریخ نشان داد او- شیخ علی تهرانی - که قسم می خورد ذره ای دلبستگی به دنیا و اهلش ندارد !! چند سال بعد در دامن منافقین غلتید و به عراق گریخت و در آنجا هر روز علیه امام خمینی (ره) رهبر انقلاب و استاد خویش و نظام اسلامی صحبت و اهانت و دروغ پردازی می کرد و زمانی که تاریخ مصرفش تمام شد و به کار اربابان منافقش نیامد ، در مرز ایران و عراق رهایش کردند و او لکه ننگی ابدی در تاریخ برای خویش خرید و معلوم شد هرآنچه به دیگران و به ویژه حضرت آیت الله العظمی خامنه ای نسبت می داده ، در شان و در وجود خودش بوده و است !!

گمنام بازدید : 86 سه شنبه 10 مرداد 1391 نظرات (0)

پس از درگذشت مرحوم آیت الله سید محمود طالقانی اولین امام جمعه تهران در شهریور ۱۳۵۸، مرحوم آقای منتظزی به عنوان جانشین ایشان انتخاب شد .اما پس از چند هفته وی به علت حضور در قم از رهبر کبیر انقلاب اسلامی خضرت امام خمینی (ره) خواست تا کس دیگری امامت جمعه تهران را بر عهده گیرد . امام راحل نیز حضرت آیت الله سید علی خامنه ای را به امامت جمعه تهران برگزیدند . این انتخاب به مذاق منافقان و هوادارانشان خوش نیامد !! در اواخر دی ۵۸ شیخ علی تهرانی که آن زمان چهره پرآوازه ای بود ( و از قضا نسبت فامیلی با رهبر معظم انقلاب نیز دارد ) در نامه ای به حضرت امام خمینی (ره) ضمن وارد کردن اتهاماتی به شهید بهشتی ،آیت الله العظمی خامنه ای و آیت الله هاشمی رفسنجانی ، از امام امت می خواهد تا در انتخاب آیت الله خامنه ای به عنوان امامت جمعه تهران تجدید نظز کند . در بخشی از نامه تهرانی به بنیانگذار جمهوری اسلامی آمده است :

....امام امت ، فردی را امام جمعه تهران کرده اید ، برای دوستان ........ (به علت توهین و تهمت درج نشد ) ...نه معلومات در خور ذکری دارد و نه سابقه تقوایی مستحکم !! با وجود علما و فضلای بسیاری در تهران که مسلم از این کار ناراحت می شوند . صلاح است تجدید نظز نمایید و با افراد بی نظر مشورت نمایید .نه با افراد جاه طلب و دست اندرکار .خدا می داند با آنکه جز کار علمی برای هیچ کار دیگری مهیا نیستم !! و ذره ای دلبستگی به دنیا و اهلش ندارم !! در این مرحله وظیف شرعی خود می دانم با نادرستی که به فاجعه ختم می شود و تاریخ انقلاب اسلامی را لکه دار می کند !!! توسط نوشتن و عریضه به مجتمع اسلامی ، مبارزه نمایم .( روزنامه جمهوری اسلامی ،۳۰ دی ۱۳۵۸ ،شماره ۱۹۰)

رهبر فرزانه انقلاب که آن زمان نماینده حضرت امام (ره) در دانشگاه تهران نیز بود ،در جمع دانشجویان در پاسخ به سوالی پیرامون اتهامات و توهین های علی تهرانی چنین گفتند :

.... بعضی از حرف هایی که ایشان زده اند ، اتهام نیست دشنام است .مثلا فلانی آدم جاه طلبی است . این دیگر تهمت نیست ، دسمنی است ...بنده به نوبه خودم از اینکه یک شخصی به من اهانت کند ، نه فقط ناراحت نمی شوم و اهمیت نمی دهم ، بلکه به آسانی حاضرم از اهانت و دشنام او بگذرم و اگر تهمتی هم وجود داشته باشد ، حاضرم که هیچ در صد در صدد رفع تهمت برنیایم . به این علت که " آن را که حساب پاک است از محاسبه چه باک است ؟!"(روزنامه جمهوری اسلامی -۲ بهمن ۱۳۵۸)

تاریخ نشان داد او- شیخ علی تهرانی - که قسم می خورد ذره ای دلبستگی به دنیا و اهلش ندارد !! چند سال بعد در دامن منافقین غلتید و به عراق گریخت و در آنجا هر روز علیه امام خمینی (ره) رهبر انقلاب و استاد خویش و نظام اسلامی صحبت و اهانت و دروغ پردازی می کرد و زمانی که تاریخ مصرفش تمام شد و به کار اربابان منافقش نیامد ، در مرز ایران و عراق رهایش کردند و او لکه ننگی ابدی در تاریخ برای خویش خرید و معلوم شد هرآنچه به دیگران و به ویژه حضرت آیت الله العظمی خامنه ای نسبت می داده ، در شان و در وجود خودش بوده و است !!

گمنام بازدید : 82 یکشنبه 01 مرداد 1391 نظرات (1)

کنترل از راه دور مادون قرمز

 

مادون قرمز چيست

 

مادون قرمز انرژي تابشي است با فركانسي زيرحس بينائي، بنابراين نمي توانيم آنرا ببينيم حتي نمي توانيم صداي فركانس آنرا مشاهده كنيم، مي دانيم كه وجود دارد و نمي توانيم اين را بپذيريم.

 

 

مي توانيم با پوستمان گرماي آن را احساس كنيم. زماني كه دستتان را به آتش يا المنت داغ نزديك مي كنيد گرما را احساس خواهيد كرد ولي نمي توانيد آنرا ببينيد. شما مي توانيد آتش را ببينيد چون انواع پرتوها را منتشر مي كند، براي چشمان شما قابل رؤيت است ولي مادون قرمز زيادي نيز منتشر مي كند كه فقط مي توانيد آنرا با پوستتان احساس كنيد.

 

ماوراي بنفش چيست

 

عكس جائي كه طيف مرئي قرار دارد ماوراء بنف ش است. فراتر از نور آبي، ماوراء بنفش (بمقدار كم) براي زندگي خطرناك است. قبل از اينكه بي اغراق بدون مشخصه فوري سلول ها را خراب كند. ماوراء بنفش در ابزار استريل استفاده مي شود، باكتري ها و جرم ها را مي كشد. موجب سرطان پوست مي شود. ما حس گر ماوراء بنفش در پوست نداريم، نمي توانيم ماوراء‌ بنفش را ببينيم، پس در مجموع در مقابل ماوراء بنفش بدون دفاع هستيم. زمانيكه در معرض ماوراء بنفش خورشيد قرار مي گيريد، بيشتر از 11 صبح تا 3 بعدازظهر (زاويه پرتو ماوراء‌بنفش بسادگي از اتمسفر زمين نفوذ مي كند) پوست شما با يك پرتو ماورابنفش سنگين شروع به برخورد كرده و اين مشكل مقدم بر تمام مشكلات مي شود. سوزانندگي خورشيد بيشتر به دليل ماوراء بنفش است تا مادون قرمز . شما فقط اواخر ساعاتيكه پوست شما با ماوراء‌بنفش شديد برخورد كرده آنرا احساس خواهيد كرد، قرمز شده، گرم شده، درد مي كشيد. در واقع بدن ما پوستمان را به حس گرهاي مادون قرمز توسعه داده كه به عنوان يك راه حفاظت از خود از خطرات فوري عمل كند، از مدتي كه پروسه تكاملي وجود داشته قرار گيري در معرض آتش نيز وجود داشته (سوختن بوته ها، درختان، جنگل) كه مادون قرمز بيش از ماوراء بنفش منتشر مي كند. چنانچه خورشيد مادون قرمز منتشر مي كند بدن ما هميشه از حس گرهاي مادون قرمز استفاده مي كرد كه بيانگر شدت نور خورشيد است. توانائي ما براي نگاه كردن به آسمان درخشان اينطور ما را از خطر ماوراء‌بنفش حفاظت كرده است.

در نهايت دباغي بدن (ماليدن كرم به بدن) در ساحل به يك معني مفيد است . خورشيد شروع به گرم كردن حس گرماي پوست مي كند ولي از آن صرفنظر مي شود و ماوراء‌بنفش تمام پوست را مي پوشاند.

مردم كنار ساحل خطر آن را جدي نگرفته و فكر مي كنند گرماي بيشتر بهتر است در حاليكه احتمال گرفتن سرطان پوست بيشتر مي شود.

 

توجه: پاك كننده هاي Eprom از يك نور ماوراي بنفش معروف به «لامپ ميكروب كش» استفاده مي كنند. اين لامپ هر لحظه ماوراي بنفش 100 برابر قوي تر از ماوراي بنفش است كه خورشيد در ظهر توليد مي كند كه مي تواند يك حافظة Eprom را در چند دقيقه پاك كند، كاري كه نور خورشيد در چند ساعت انجام مي دهد. هنگامي كه اين لامپها ماوراي بنفش است كه خورشيد در ظهر توليد مي كند كه مي تواند يك حافظة Eprom را در چند دقيقه پاك كند، كاري كه نور خورشيد در چند ساعت انجام مي دهد. هنگامي كه اين لامپها ماوراي بنفش منتشر مي كنند بايد بسيار مراقب بود، مي توانند باعث صدمات سختي در پوست و چشم شما شوند. حتي زماني كه فكر مي كنيد در حال نگاه كردن به يك نور ملايم آبي هستيد. تفاوت لامپ night club's black light و ماوراي بنفش (germicide lamps) در اين است كه حباب ماوراي بنفش با كريستال ساخته مي شود. لامپهاي دائمي فلورسنت (black light ones) از شيشه هاي دائمي استفاده مي كنند. شيشه ماوراي بنفش را هدايت مي كند ولي كريستال بسيار موثرتر است، اين دليل آن است كه لامپهاي ميكروب كش از كريستال استفاده مي كنند،‌بنابراين ماوراي بنفش منتشر شده ميكروب كش تر خواهد بود.

 

مادون قرمز در الكترونيك

مادون قرمز جالب توجه است، چون ساده توليد شده و اجازه مداخلة الكترومغناطيسي را نمي دهد، بنابراين به زيبايي جهت برقراري ارتباطات و كنترل استفاده مي شود، ولي كامل نيست، بعضي ديگر از نورهاي منتشر شده مي توانند شامل مادون قرمز مشابه باشند، و مانع ارتباطات شوند. خورشيد يك مثال از آن است، كه طيف پرتوي گسترده اي منتشر مي كند. بعضي چيزها مي توانند مادون قرمز توليد كنند، تمام آن چيزهايي كه پرتوي گرم دارند، همچون اطراف بدن، لامپ، بخاري، تنور، موتور ماشين، لاستيكهاي ماشين، اتمسفر داغ، زمينها، حتي آب داغ. با استفادة زياد از LED هاي مادون قرمز جهت كنترل تلويزيون / ‌‌VCR و ديگر فعاليتها، ديودها و ترانزيستورهاي مادون قرمز (فرستنده و گيرنده) بسيار ارزان قيمت شده اند. استفاده از مادون قرمز اجازة يك ارتباط خوب را مي دهد و از سيگنالهاي Fake اجتناب مي كند كه براي استفاده از يك كليد كه مي تواند به گيرنده اعلام كند دادة انتقال يافتة واقعي چيست و چه چيزي با محيط پيرامون توليد شده ضروري است.

چنانكه با يك قياس، با نگاه كردن به آسمان شب با چشم غير مسلح شما مي توانيد صدها ستاره را مشاهده كنيد ولي به سادگي يك هواپيما را فقط از طريق نور چشمك زن آن مشخص كنيد، حتي اگر نور چشمك زن تاريك و تارتر از نور ستاره ها باشد.

مانند هواپيما در آسمان شب، اتاقي كه در تلويزيون قرار دارد ممكن است صدها منبع مادون قرمز كوچك داشته باشد، بدن ما، لامپهاي اطراف، حتي استكان چاي داغ. يك راه اجتناب از اين منابع، توليد يك كليدي مشابه فلش هواپيما است. پس دستگاه Remote از پالس مادون قرمز در يك فركانس معين استفاده مي كند. گيرندة مادون قرمز تلويزيون، VCR يا دستگاه استريو اين فركانس معين را سازگار كرده و از ديگر IR هاي دريافتي (IR = مادون قرمز) صرفنظر مي كند. بهترين فركانس براي اين كار بين 30 تا KHZ60 است. بيشترين استفاده حول 36Khz مي باشد. كه دقيقاً به عنوان يك موج راديويي براي يك حالت خاص كار مي كند. در اين حالت، گيرندة موج راديويي 36KHz را سازگار كرده و از باقي مانده ها صرفنظر مي كند. ليوان چاي داغ شما IR توليد مي كند، ولي نه در فركانس 36KHz ، IR آن صاف و ساده منتشر مي شود و بنابراين با گيرندة IR تلويزيون از آن صرفنظر مي شود.

بنابراين، Remote از فركانس 36KHz (يا حول و هوش آن) براي انتقال اطلاعات استفاده مي كند. نور مادون قرمز با ديودهاي IR كه 36 هزار بار در ثانيه توليد پالس مي كند (زمان انتقال سطح منطقط 1 و 0) منتشر مي شود.

 

توليد يك پالس 36KHz IR بسيار ساده و دريافت و تشخيص اين فركانس بسيار سخت است. اين علت آن است كه بعضي از محصولات شركتهاي توليدي گيرندة IR، داراي فيلترها، مدارات تغيير كد و خروجي شكل دهنده هستند، كه موج مربعي تحويل مي دهند، يعني وجود يا عدم وجود فركانس 36KHz درآمده از پالس IR .

يعني اين واحدهاي كوچك 3 دلاري يك پين خروجي دارند كه زماني كه يك پالس IR بوجود مي آيد +5V و زماني كه اين پرتو وجود ندارد صفر ولت است.

يك موج مربعي تقريباً در مدت زمان  به بيس ترانزيستور وارد شده و مي تواند يك LED ي IR را براي انتقال پالس موج نور راه اندازي كند. در گيرندة تجاري خروجي در +5V سوئيچ خواهد شد.

 

 

اگر شما بتوانيد اين فركانس را با ترانزيستور روشن و خاموش كنيد خروجي گيرندة شما زماني كه ترانزيستور روشن يا خاموش است را نمايش خواهد داد.

 

 

اين ميزان كننده ها منطقه معكوس در خروجي دارند. زماني كه شيوع IR حس مي شود خروجي آنها در سطوح Low يعني سطح منطقي 1 مي باشد.

كارخانجات تلويزيون VCR و لوازم صوتي مدت زيادي است كه از IR براي كنترل ها استفاده مي كنند. اولين تلويزيون رنگي اينجانب در سال 1976 از يك Remote ماوراي صوت استفاده مي كرد (نه از IR).

صرفنظر از Remote های philips براي تغيير كانال در يك تلويزيون Panasonic  از كدگذاري متفاوتي در IR استفاده مي شد. حتي تمام آنها بطور اصولي از فركانس انتقال ‌36 تا 50kHz استفاده مي كردند. بنابراين آنها از يك تركيب متفاوتي از بيتها يا چگونگي كد كردن دادة انتقال يافته براي اجتناب از تداخل استفاده مي كردند.

بعضي استانداردها بوجود آمدند. به عنوان نمونه، يكي از آنها را نمايش خواهيم داد، كه در Philips استفاده مي شود.

 

براي مشخصات ديگر Remote ها زير را كليك كنيد:

SONY, HITACHI, NEC, PIONEER, JVC,

براي بازگشت از آن كليد BACK را بزنيد.

 

اول از همه، مبدل Philips يا RC5 استاندارد توليد شده كه از طول بيت ثابت و مقادير بيت هاي ثابت استفاده مي كند.

هر زمان كه يك كليد Remote  مارك Philips فشار داده شود، يك رشته 14 بيتي ( مدت  هر بيت 1.728 ms ) ارسال مي شود، اگر كليد فشار داده شود تمام رشته هر 130 ms تكرار ميشود.

هر بيت به دو قسمت تقسيم مي شود. نيمة چپ و راست در سطوح عكس هم هستند. اگر بين انتقالي 1 باشد قسمت چپ 0 و درصورتي كه قسمت راست 1  است. اگر بيت انتقالي 0  باشد قسمت چپ 1 در صورتي كه قسمت راست 0 است.

 

 

( اين منطق راست، معكوس شدة از آن چيزي است كه از خروجي گيرندة IR مي توانيد ببينيد.)

 

اين بدان معناست كه نيمة دوم بيت واقعاً همان معني را مي دهد كه بيت انتقالي دارد.

همان طور كه شما قسمت راست بيت را كه با آبي پوشيده شده مشاهده مي كنيد معني آن انتقال بيت 1 مي باشد.

اگر شما نياز به اندازه گيري صحيح و فوري سطح منطقي خروجي گيرنده داريد بايد نيمه اول بيت را اندازه گيري كنيد.

 تفسير صحيح در وسط زمان بيت كاملاً سطح را تغيير مي دهد.از خروجي گيرنده IR  يك بيت صفر سطح را از پايين به بالا در صورتي كه بيت 1 سطح را از بالا به پايين تغيير مي دهد.

كمترين مقدار پالس براي آگاهي  مبدل از درستي فركانس   27  است. مقدار پالس  مورد استفاده  در Remote هاي Philips در هر نيم بيت 32 پالس و  در هر بيت 64 پالس است. پس يك بيت 0 انتقال يافته به معني 32 پالس مربعي    27 اي است، بنابراين مدت    27×32  خاموش  مي باشد. بيت «1» عكس آن است.   27×32 خاموشي بدنبال ان 32 پالس مربعي   27 مي باشد.

كار ما

گمنام بازدید : 97 شنبه 31 تیر 1391 نظرات (0)

 نام مقاله تربت کربلا از منظر فقها

ما فکر نمی کنیم که وبلاگ ما خالی از عیب باشد پس برای ما نظر بگذارید. ممنون 

گمنام بازدید : 89 جمعه 30 تیر 1391 نظرات (0)

کارگردان: عبدالرضا کاهانی1

فیلمنامه: عبدالرضا كاهانی

تهیه كننده: سلیمان علی محمد

مدیر فیلمبرداری: محمدرضا سكوت

تدوین: شیما منفرد

طراح چهره پردازی: نوید فرح مرزی

طراح لباس: فرحناز نادری

طراح صحنه: عبدالرضا كاهانی

مدیر تداركات: كاظم نامنی

برنامه ریز: مهران احمدی

بازيگران: رضا عطاران، حبیب رضایی، پارسا پیروزفر، مهتاب كرامتی، كارن همایونفر، باران كوثری، مهران احمدی ، بابك حمیدیان، ماهایا پطروسیان، اشكان خطیبی، پانته آ بهرام، احمد مهرانفر، مانی باغبانی

داستان :

داستان این فیلم درباره مجرمی به نام بهروز شکیبا ( رضا عطاران ) است که چند ساعت مانده به پایان مرخصی اش از زندان، تصمیم می گیرد در شب با به تن کردن لباس مامور نیروی انتظامی، به خانه های مردم برود و به بهانه مشکلات اخلاقی از آنها اخاذی کند! او برای اینکار سراغ خانه ایی می رود که محل برگزاری یک جشن شبانه است و فرصت کم نظیری هست که برای این مسئله از آنها اخاذی کند. اما رفته رفته بر تعداد افرادی که مشکلات اخلاقی و اجتماعی دارند افزوده می شود و این در حالی است که همگی آنها به با مشکلات فراوان مالی و اجتماعی گریبانگیر هستند...

کارگردان :

عبدالرضا کاهانی : او متولد 1352 در شهر نیشابور هست و کارش را با ساخت فیلمهای کوتاه آغاز کرد اما ورود رسمی اش به دنیای سینما با فیلمنامه نویسی فیلم « سفر به شرق » ( 1380 ) آغاز شد. پس از « سفر به شرق »2 « کاهانی » وارد عرصه کارگردانی شد اما چندان مورد توجه واقع نگردید تا اینکه در سال 1387 فیلم تحسین شده « بیست » را با انبوهی از ستارگان سینما روانه سینماها کرد که مورد استقبال مردم و منتقدین قرار گرفت. « آن جا » فیلم بعدی « کاهانی » محسوب می شد که در نطفه بایکوت شد! در سال 1388 نیز « کاهانی » فیلمی نام « هیچ » را کارگردانی کرد که این یکی با حواشی بسیار به سینماها وارد شد و مورد استقبال هم قرار گرفت.

حواشی فیلم :

فیلم مانند دیگر آثار « کاهانی » با مشکلات عدیده ایی در بحث اکران مواجه شد. بعد از رفع ابهامات و اصلاحیه های متعدد ، فیلم آماده اکران شد اما مشکل عجیب دیگری دامنش را گرفت و آن بحث اکران گزینشی در شهرستانها بود که صدای کارگردان و تمام سینمایی ها را هم درآورد. ظاهراً « اسب حیوان نجیبی است » در بعضی از شهرستانها اصلاً اکران نشده و دلیلش هم مشخص نیست.

درباره فیلم:

فیلم موضوعی جنجالی دارد که قبلاً کمتر در سینمای ایران دیده شده. اینکه یک خلافکار لباس پلیس را بر تن کند و برود ملت را سرکیسه کند، سوژه ایی نیست که بتواند به راحتی پروانه نمایش بگیرد.

« اسب حیوان نجیبی است » شروع بسیار خوب و هیجان انگیزی دارد، اما با وارد شدن به داستان اصلی ، این ریتم تا حدود زیادی بهم می ریزد.3

ریتم کند این فیلم در اواسط ، رنگ خسته تری به خود می گیرد تا حدی که تماشاگر به کل حوصله اش از دیدن فیلم سر می رود! اینکه شکیبا از ابتدا تا آخر فیلم که در یک لوکیشن دنبال می شود،سراغ چند آدم برود و با آنها سر و کله بزند، خب خسته کننده می شود!

در فیلم قبلی « کاهانی » به نام « هیچ » ، آثار سیاهی و پوچی در اکثر شخصیت های داستان دیده می شد که در « اسب حیوان نجیبی است » این امر بار دیگر تکرار شده است. در این فیلم همه شخصیت ها با انبوهی از مشکلات زندگی می کنند اما تفاوت اصلی « هیچ » با « اسب حیوان نجیبی است » این است که در این فیلم شخصیت ها حداقل در مواجه با مشکلاتشان در نهایت یک لبخند تحویل تماشاگر می دهند، اتفاقی که به نظر می رسد « کاهانی » هوشمندانه به بدنه فیلمنامه اضافه کرده است.

نکته ایی هم هست که قصد مطرح کردنش را دارم و آن لزوم اجرای درجه بندی سنی فیلمها در ایران است. شاید با خود بگوئید که در ایران همه فیلمها با شرایطی اکران می شوند که نیاز به درجه بندی سنی نباشد اما باور بفرمائید توهین ها و متلک هایی که شخصیت های داستان در فیلم « اسب حیوان نجیبی است » به یکدیگر روانه می کنند، اصلاً برای افراد کم سن و سال مناسب نیست، کاری با شخصیت رامین ( با بازی مهران احمدی ) که وضعیت جنسیتی نامشخصی دارد ندارم اما از زبان گزنده فیلم نمی توان به این راحتی ها گذشت!

مثل ساخته های قبلی « کاهانی » ، در این فیلم هم شاهد دقت به مسائل ریز در سر صحنه هستیم که خودنمایی می کند. یکی از این موارد زنگ موبایل است که بنا به شرایط صحنه با دقت کافی برگزیده شده است.

« کاهانی » اگرچه در خلق موقعیت های کمدی موفق عمل کرده ، اما این روند خوب ناگهان در اواخر فیلم متوقف می شود و فیلم شروع به ارائه پیامهای اخلاقی می کند که حوصله بر هست، با اینحال به نظرم « کاهانی » آنچه را که می خواسته بگوید در فیلم گنجانده، وضعیت « کاهانی » شبیه به پسری هست که زنگ خانه را می زند و فرار می کند!

یادم رفت که بگم کل داستان فیلم در شب اتفاق می افتد ، پس حتما فیلم را در سالنی تماشا کنید که نور و تصویر قابل قبولی داشته باشد!5

بزرگترین مشکل « کاهانی » در این است که می خواهد به خط قرمزها وارد شود اما با رعایت کامل احتیاط ! اینکه اول فیلم در بوق و کرنا می کنند که " ای ملت! این آقاهه پلیس نیست بلکه کلاهبرداره! " بدجوری توی چشم می زند. فکرش را بکنید اگر در آخر فیلم متوجه می شدیم که بهروز شکیبا یک سابقه دار است و تمام این مسائل آن چیزی نبوده که فکر می کردیم، با فیلمی بهتر مواجه نمی شدیم؟

نکته ایی را باید عرض کنم که چند وقتی هست بر سر زبانها افتاده و آن هم واژه « سیاه نمایی » است! می گویند که این فیلم سیاه نمایی است اما بیایید خودمان را گول نزنیم، شخصیت ها اگرچه تک بُعدی هستند و رفتارشان به شدت کلیشه ایی، اما در مجموع برگرفته از مردمان سرزمینمان هستند که پیدا کردن نمونه آنها در جامعه کار چندان سختی نیست!

بازی بازیگران در مجموع قابل قبول است. بدون شک بهترین بازیگر فیل « رضا عطاران » است که با آن فرم دیالوگ گویی معروفش که مبتنی بر بداهه می باشد، سکان هدایت فیلم را بدست گرفته و بازی دیگر بازیگران فیلم نیز تحث تاثیر بازی او قرار دارد.

اما لازم هست اشاره ایی هم به « مهران احمدی » داشته باشم که بازی بسیار خوبی در نقش رامین ( با گرایش به جنس موافق! ) داشته است. شخصیت رامین از آن دست شخصیت هایی است که حضورش در یک فیلم می تواند باعث ممنوعیت نمایش یک فیلم شود اما آنطور که پیداست، « کاهانی » از زیر این تیغ خطرناک به سلامت عبور کرده است.

دیگر بازیگران شناخته شده فیلم هم که تعدادشان اصلاً کم نیست، بازیهای قابل قبولی ارائه داده اند، « پارسا پیروزفر » کماکان بازیگر موثری است و حضورش در این فیلم نیز اگرچه به پر رنگی فیلمهای قبلی اش نیست اما قابل قبول هست. « باران کوثری » چندان توفیقی در این فیلم بدست نیاورده اما در مجموع قابل قبول است ، « حبیب رضایی » هم مثل همیشه نقش را به خوبی پرورش داده و بهترین عملکرد را از خود ارائه داده است.

« مهتاب کرامتی » که جدیدا علاقه مند شده بازیگر متفاوت تری از گذشته باشد، در نق6ش یک معتاد چندان باورپذیر نیست. با وضعیت کنونی سینما، مدتها طول خواهد کشید تا یک بازیگر زن بتواند در سینما معتاد شود!

پایان بندی فیلم یکجورایی نا امید کننده است اما زمانی که به یک سوم پایان فیلم نگاهی بیندازید، مطمئناً به این نتیجه خواهید رسید که این پایان بندی بهترین گزینه ایی بود که « کاهانی » می توانست انتخاب کند!

حرف آخر؟

فیلم بدی نیست ، شاید اگر کمی فضا بازتر بود می شد از اینی که هست بهتر هم باشه اما خب ممیزی ها بالاخره یک جایی باید خودش را نشان بدهد! اسبِ « کاهانی » می خواهد که حیوان نجیبی باشد اما هرچقدر که سعی می کند، نهایتاً همان حیوان زبان بسته می شود که از دستورات اطاعت می کند!

 


گمنام بازدید : 68 جمعه 30 تیر 1391 نظرات (0)
در روز بیستم جمادى الثانى 1320 هجرى قمرى مطابق با 30 شهریـور 1281 هجرى شمسى ( 21 سپتامپر 1902 میلادى) در شهرستان خمین از توابع استان مركزى ایران در خانواده اى اهل علـم و هجرت و جهاد و در خـانـدانـى از سلاله زهـراى اطـهـر سلام الله علیها، روح الـلـه المـوسـوى الخمینـى پـاى بـر خـاكدان طبیعت نهاد .
او وارث سجایاى آباء و اجدادى بـود كه نسل در نسل در كار هـدایـت مردم وكسب مـعارف الهى كـوشیـده انـد. پـدر بزرگـوار امام خمینـى مرحوم آیه الـله سید مصطفى مـوسـوى از معاصریـن مرحـوم آیه الـلـه العظمـى میرزاى شیـرازى (رض)، پـس از آنكه سالیانـى چنـد در نجف اشـرف علـوم و معارف اسلامـى را فـرا گرفته و به درجه اجتهـاد نایل آمـده بـود بـه ایـران بازگشت و در خمیـن ملجاء مردم و هادى آنان در امـور دینـى بـود. در حـالیكه بیـش از 5 مـاه ولادت روح الـلـه نمى گذشت، طاغوتیان و خوانین تحت حمایت عمال حكومت وقت نداى حق طلبـى پـدر را كه در برابر زورگـوئیهایشان بـه مقاومت بـر خاسته بـود، با گلـوله پاسـخ گفـتـنـد و در مـسیر خمیـن به اراك وى را بـه شهادت رسانـدنـد. بستگان شهیـد بـراى اجراى حكـم الهى قصاص به .تهران (دار الحكـومه وقت) رهـسـپار شـدند و بر اجراى عـدالت اصـرار ورزیدند تا قاتل قصاص گردید
بدیـن ترتبیب امام خـمیـنى از اوان كـودكى با رنج یـتیـمىآشـنا و با مفهوم شهادت روبرو گردید. وى دوران كـودكـى و نـوجـوانى را تحت سرپرستى مادر مـومـنـه اش (بانـو هاجر) كه خـود از خاندان علـم و تقـوا و از نـوادگان مـرحـوم آیـه الـلـه خـوانسـارى ( صاحب زبـده التصانیف ) بوده است. همچنیـن نزد عمه مـكـرمه اش ( صاحبـه خانم ) كه بانـویى شجاع و حقجـو بـود سپرى كرد اما در سـن 15 سالگى از نعمت وجـود آن دو عزیز نیز محـروم گـردید.

هجرت به قـم، تحصیل دروس تكمیلى وتدریس علوم اسلامى

اندكـى پـس از هجرت آیه الله العظمـى حاج شیخ عبد الكریـم حایرى یزدى ـ رحـمه الله علیه ـ ( نـوروز 1300 هـجـرى شمسـى، مـطابق بـا رجب المـرجب 1340 هجـرى قمـرى ) امام خمینى نیز رهـسپار حـوزه علمیه قـم گردید و به سرعت مراحل تحصیلات تكمیلى علوم حـوزوى را نزد اسـاتید حـوزه قـم طـى كرد. كه مـى تـوان از فرا گرفتـن تـتـمـه مباحث كـتاب مطـول ( در علـم معانى و بیان ) نزد مرحوم آقا میـرزا محمـد علـى ادیب تهرانـى و تكمیل دروس سطح نزد مرحـوم آیه الـله سید محمد تقـى خـوانسارى، و بیشتر نزد مرحـوم آیه الـله سیـد عـلى یثربى كاشانى و دروس فـقـه و اصـول نزد زعیـم حـوزه قـم آیـه الـله العظمى حاج شیخ عبدالكریـم حایرى یزدى ـ رضـوان الـلـه علیهـم نام برد .
پـس از رحلت آیه الله العظمـى حـایـرى یزدى تلاش امـام خمینـى به همراه جمعى دیگر از مجتهدیـن حـوزه علمیه قـم به نـتیچـه رسیـد و آیه الله العظمـى(رض) به عنـوان زعیـم حـوزه عـلمیـه عازم قـــم گـردیـد. در این زمان، امام خمینـى به عـنـوان یـكـى از مـدرسیـن و مجتهدیـن صـاحب راءى در فـقـه و اصـول و فلسفه و عرفــان و اخلاق شناخته مى شد . حضرت امام طى سالهاى طولانى در حوزه علمیه قـم به تدریـس چندیـن دوره فقه، اصـول، فلسفه و عرفان و اخـلاق اسـلامى در فیضیه، مسجـد اعظم، مسجـد محمـدیه، مـدرسه حـاج ملاصـادق، مسجد سلماسى، و ... همت گماشت و در حـوزه علمیه نجف نیز قریب 14 سال در مسجـد شیخ اعطـم انصــــارى (ره) معارف اهل بیت و فـقـه را در عالیترین سطـوح تدریـس نمود و در نجف بـود كه بـراى نخـستیـن بار .مبانـى نظرى حكـومت اسلامـى را در سلسله درسهاى ولایت فـقیه بازگـو نمود.

امـام خمینـى در سنگـر مبـارزه و قیــام

روحیه مبارزه و جهاد در راه خـدا ریـشـه در بینـش اعـتـقـادى و تربیت و محیط خانـوادگى و شرایط سیـاسى و اجـتماعى طـول دوران زندگى آن حضرت داشـتـه است. مـبارزات ایـشان از آغاز نـوجـوانـى آغـاز و سیـر تكاملى آن به مـوازات تكـامـل ابـعاد روحى و عـلمى ایـشان از یكـسـو و اوضاع و احـوال سیاسـى و اجتماعى ایـران و جـوامع اسـلامـى از سـوى دیگـر در اشكـال مخـتـلف ادامـه یـافـته است و در ســـال 1340 و 41 ماجراى انجمـنهاى ایالـتى و ولایـتى فرصـتـى پـدیـد آورد تا ایـشان در رهبـریت قیام و روحـانیـت ایـفاى نقـش كنـد و بـدیـن تـرتیـب قیـام سراسرى روحانیت و ملت ایـران در 15 خـرداد سال 1342 با دو ویـژگـى برجستـه یعنى رهـبرى واحد امام خمیـنى و اسلامـى بـودن انگیـزه ها، و شعارها و هدفهـاى قیام، سرآغـازى شـد بر فـصـل نـویـن مـبارزات مـلـت ایران كه بـعد ها تحت نام انقلاب اسلامى در جهان شناخـتـه و معرفـى شـد امام خمیـنـى خاطـره خـویـش از جنـگ بیـن المـلل اول را در حالیكه نـوجـوانى 12 ساله بـوده چنین یاد مـى كند : مـن هـر دو جـنـگ بیـن المللـى را یادم هست ... مـن كـوچـك بـودم لكـن مـدرسـه مى رفـتـم و سربازهاى شـوروى را در هـمان مركزى كه ما داشـتیـم در خـمیـن، مـن آنجا آنهـا را مى دیـدم و ما مـورد تاخت و تاز واقع مى شـدیـم در جـنـگ بیـن المـلـل اول. حضـرت امام در جایى دیگر با یاد آورى اسامى بـرخى از خوانیـن واشـرار سـتمگر كه در پناه حكـومت مـركـزى بـه غـارت اموال و نوامیـس مردم مى پرداختند مى فـرماید : مـن از بچگى در جـنـگ بـودم ... ما مـورد زلقـى هـا بـودیـم، مـورد هـجـوم رجـبعلیـهـا بــودیـم و خـودمان تفنگ داشتیـم و مـن در عیـن حالى كه تـقـریـبا شـایـد اوایـل بلوغم بود، بـچـه بودم، دور ایـن سنگـرهایى كه بـسـتـه بـود نـد در مـحل ما و اینها مى خـواسـتند هجـوم كـنند و غـارت كـنند، آنجا مى رفـتیــم سنگرها را سركشـى مى كردیـم كـودتاى رضا خان در سـوم اسفـند 1299 شمسـى كه بنابر گـواهـى اسـناد و مدارك تاریخـى و غیر قابـل خـدشـه بـوسیله انگلیـسها حـمایت و سازمانـدهـى شـده بـود هـر چـنـد كـه بـه سلطنت قاجاریه پایان بخشید و تا حـدودى حكـومت مـلوك الطـوایـفـى خـوانیـن و اشـرار پـاركنـده را محمـدود سـاخت اما درعـوض آنچـنـان دیكتاتـورى پدید آورد كه در سایـه آن هـزار فامیـل بر سرنـوشـت مـلـت مظلـوم ایـران حاكـم شدند ودودمان پهـلـوى به تنهایى عهـده دار نقـش سابق خوانین و اشرار گردید .
در چنینـى شرایطـى روحانیت ایران كه پـس از وقایع نهـضـت مشروطیت در تنگناى هجـوم بى وقـفـه دولتهـاى وقت و عـمال انگلیسى از یكـسو و دشمـنیهاى غرب باختگان روشنفـكر مـآب از سـوى دیگر قـرار داشت براى دفاع از اسـلام و حـفـظ موجـودیت خـویـش بـه تكاپـو افـتاد. آیه الـلـه العظمى حاج شیخ عـبدالـكریـم حایرى بـه دعـوت علماى وقت قـم از اراك به ایـن شهـر هجرت كرد واندكـى پـس از آن امـام خـمیـنى كه با بـهـره گیرى از استعداد فـوق العاده خـویـش دروس مقـدماتى و سطـوح حـوزه علمیه را در خـمیـن و ارا ك با سـرعـت طى كرده بود به قـم هجرت كـرد و عملا در تـحكیـم موقعیت حـوزه نـو تاسیـس قـم مـشاركـتى فعال داشت.
زمان چندانـى نگذشت كه آن حضرت در اعداد فضلاى برجـسته این حـوزه در عرفـان و فلسفه و فقه و اصـول شنـاخته شـد.
پـس از رحلت آیـه اللـه العظمى حایرى ( 10 بهمـن 1315 ه-ش ) حـوزه علمیه قـم را خطر انحلال تهـدید مى كرد. عـلماى مـتـعهـد به چاره جویى برخاستند. مدت هشت سال سرپرستى حـوزه علمیـه قـم را آیات عـظـام :
سید محمد حجت، سید صدر الدیـن صدر و سیـد محـمـد تقـى خـوانسارى -رضوان الـلـه علیهـم ـ بر عهده گرفتند. در ایـن فاصله و بـخصـوص پـس از سقوط رضاخان، شرایط براى تحقق مرجعیت عظمى فراهـم گردید. آیه الله العظمى بروجردى شخصیت علمى برجسته اى بـود كـه مـى تـوانست جانشین مناسبـى براى مـرحوم حایرى و حفـظ كیان حـوزه بـاشـد. ایـن پیشنهاد از سـوى شاگردان آیـه الـلـه حایرى و از جمله امام خـمیـنـى به سرعت تعقیب شـد. شخص امام در دعـوت از آیـه الـلـه بـروجردى براى هجرت به قـم و پذیرش مسئولیت خطیر زعامت حـوزه مجدانه تلاش كرد.
امام خمینـى كه با دقـت شـرایط سیاسـى جامعه و وضعیـت حـوزه ها را زیر نظر داشت و اطـلاعات خـویش را از طریق مطالـعه مـستمر كتب تاریخ معاصـر و مجلات و روزنـامـه هاى وقـت و رفـت و آمـد بـه تهـران و درك محضر بزرگانى همچون آیـه الـلـه مـدرس تكـمیل مى كرد دریافـته بـود كه تـنها نقـطـه امیـد بـه رهـایـى و نجات از شـرایط ذلت بارى كه پـس از شكست مشروطیت و بخصـوص پـس از روى كار آوردن رضا خان پدید آمده است، بیدارى حوزه هاى عـلمیـه و پیش از آن تضـمیـن حیات حوزه ها و ارتبـاط معنـوى مـردم بـا روحـانیت مـى بـاشـد.
امام خمینى در تعقیب هدفهاى ارزشمند خویش در سال 1328 طرح اصلاح اساس ساختار حـوزه علمیه را با هـمـكارى آیـه الـلـه مـرتضـى حایـرى تهیـه كرد و بـه آیـه الـلـه بـروجردى ( ره) پیشـنهاد داد. ایـن طرح از سوى شاگردان امام و طلاب روشـن ضمیر حـوزه مـورد اسـتقبال و حمایت قرار گرفت .
اما رژیـم در محاسباتـش اشـتـبـاه كرده بـود. لایحه انجـمـنـهاى ایالتى و ولایتى كـه به مـوجـب آن شـرط مسـلمان بودن، سوگـند به قرآن كریـم و مرد بـودن انـتخاب كـنـنـدگان و كاندیـداها تغییر مـى یافت در 16 مهـر 1341 ه - ش به تصـویب كـابیـنـه امیـر اسـد الـلـه علـم رسیـد. آزادى انتخابات زنان پـوششـى براى مخفى نگـه داشـتـن هـدفـهاى دیگر بـود.
حذف و تغییر دو شـرط نخـست دقیـقا بـه منظور قانـونـى كـردن حضـور عناصر بهایـى در مصـادر كـشـور انتخاب شـده بـود. چـنانكه قـبـلا نیـز اشاره شد پـشتیـبـانى شـاه از رژیـم صهیـونیـستـى در تـوسعه مناسبات ایران و اسرائیل شرط حمایـتهاى آمـریـكـا از شـاه بـود. نـفـوذ پیـروان مـسـلك استعـمـارى بهـائیت در قـواى سه گانه ایران ایـن شرط را تحقق مـى بخشید. امام خمیـنـى به هـمراه عـلماى بزرگ قـم و تهـران به محض انتشار خبر تصویب لایحه مـزبور پـس از تبادل نـظـر دسـت به اعـتـراضات همه جانبه زدند .
نقـش حضرت امام در روشـن ساختـن اهداف واقعى رژیـم شـاه و گوشـزد كـردن رسالت خطیر علما و حـوزه هاى علمیـه در ایـن شـرایـط بـسیـار مـوثـر وكارساز بـود. تلگرافـهـا و نامـه هـا سرگـشـاده اعـتـراض آمیز علما به شاه و اسـد الـلـه علـم مـوجى از حـمایـت را در اقـشار مخـتلف مردم برانگیخت. لحـن تلگرافـهـاى امام خمیـنـى به شاه و نخست وزیر تند و هشـدار دهنده بود. در یكـى از ایـن تلگرافها آمده بـود :
اینجانب مجددا به شما نصیحت مى كنـم كه بـه اطاعت خـداوند مـتعـال و قانـون اساسـى گردن نهید واز عواقب وخیـمـه تخلف از قـرآن و احـكام علماى ملت و زعماى مسلمیـن و تخـلف از قانـون اساس بـترسید وعـمـدا و بـدون مـوجب مـمـلكت را به خطـر نیـنـدازید و الا علماى اسلام درباره شمـا از اظهار عقیـده خـوددارى نخـواهنـد كـرد .
بدیـن ترتیـب ماجراى انجـمنهاى ایـالـتى و ولایـتـى تجربـه اى پیروز و گرانقدر براى ملت ایران بـویژه از آنجهـت بـود كـه طى آن ویـژگیـهـاى شخصیتـى را شناخـتـنـد كه از هر جهـت براى رهـبـرى امت اسلام شایسته بـود. باو جـود شكست شـاه در ماجـراى انجـمـنها، فـشـار آمریكـا بـراى انجـام اصلاحـات مـورد نظر ادامـه یافت. شـاه در دیـماه 1341 هجـرى شمسى اصـول ششگانه اصلاحات خویـش را بر شمرد و خـواستار رفـراندوم شد . امام خمینى بار دیگـر مراجع و عـلمـاى قـم را بـه نـشـست و چاره جویى دوباره فراخواند .
با پیشنهاد امام خمینى عیـد باسـتانـى نـوروز سـال 1342 در اعـتراض به اقدامات رژیم تحریـم شد. در اعلامیه حضـرت امام از انـقـلاب سـفیـد شاه بـه انقـلاب سیـاه تعـبیـر و هـمـسـویـى شـاه بـا اهـداف آمریكا و اسرائیل افـشا شده بود . از سـوى دیگـر، شـاه در مـورد آمادگى جامـعـه ایـران بـراى انجام اصلاحات آمـریكا به مـقامات واشـنگـتـن اطـمیـنان داده بـود و نام اصـلاحات را انقـلاب سـفیـد نهاده بـود. مخالـفت عـلما براى وى بسیار گران مىآمد .
امام خمیـنى در اجـتماع مردم، بى پروا از شخـص شـاه به عنـوان عـامل اصلـى جنایات و هـمـپیـمان بـا اسـرائیـل یاد مـى كـرد و مـردم را بـه قیام فرا مـى خـوانـد. او در سـخـنـرانى خـود در روز دوازده فـروردیـن 1342 شدیـدا از سـكـوت عـلماى قـم و نجف و دیگر بلاد اسلامى در مقابل جنایات تازه رژیـم انـتـقـاد كرد و فـرمـود : امـروز سكـوت هـمـراهى بـا دستگـاه جبـار است حضـرت امـام روز بعد ( 13 فروردیـن 42 ) اعلامیـه معروف خـود را تحت عنـوان شاه دوستى یعنى غارتگرى منـتـشر ساخت .
راز تاءثیر شگـفت پیـام امام و كـلام امـام در روان مخاطـبیـنـش كه تا مرز جانـبازى پیـش مـى رفت را بایـد در هـمیـن اصـالت انـدیشه، صلابت راى و صـداقت بـى شـائبه اش بـا مـردم جستجـو كـرد .
سال 1342 با تحریـم مراسـم عیـد نوروز آغـاز و با خـون مظـلـومیـن فیضیه خـونرنگ شد. شـاه بر انجام اصـلاحات مـورد نظـر آمـریكـا اصـرار مـى ورزیـد و امام خـمیـنى بر آگاه كردن مردم و قیـام آنـان در بـرابـر دخـالتهاى آمـریكـا و خیـانـتهاى شاه پـافـشـارى داشـت. در چهـارده فروردیـن 1342 آیـه الله العظمـى حكیـم از نجف طـى تلگـرافـهـایى بـه علما و مراجع ایران خـواستار آن شد كـه همگـى به طـور دسـتـه جمـعى به نجف هجرت كنند. این پیشنهاد براى حفـظ جان عـلما و كیان حـوزه ها مطرح شده بود .
حضرت امام بـدون اعـتـنا بـه ایـن تهـدیـدها، پاسخ تلگـراف آیـه الـلـه العـظـمى حكیـم را ارسال نمـوده و در آن تاكیـد كرده بـود كـه هـجـرت دسـتـه جمـعى علما و خالـى كـردن حـوزه علمیه قـم به مصلحت نیست .
امام خمیـنـى در پیامـى( بـه تایخ 12 / 2 / 1342 ) بـمناسـبـت چهـلـم فاجعـه فیـضیـه بـر همـراهـى عـلما و مـلت ایران در رویارویـى سـران ممـالك اسلامـى و دول عربـى بـا اسـرائیل غاصب تـاكید ورزید وپیمانهاى شـاه و اسـرائیل را محكـوم كرد .

قیام 15 خرداد

ماه محرم 1342 كه مـصادف با خرداد بـود فـرا رسید. امام خمینى از ایـن فـرصت نهـایت اسـتفاده را در تحـریك مردم بـه قیام عـلیـه رژیـم مستبد شاه بعمل آورد .
امام خمینى در عـصـر عاشـوراى سال 1383 هجرى قمـى( 13 خرداد 1342شمسى ) در مـدرسه فیضیـه نطق تاریخـى خـویـش را كه آغازى بر قیام 15 خرداد بود ایراد كرد .
در همیـن سخنرانى بـود كه امام خمیـنى بـا صداى بلند خطاب به شاه فرمـود : آقا مـن به شما نصیحت مـى كنـم، اى آقاى شـاه ! اى جنـاب شاه! مـن به تو نیصحت مى كـنم دسـت بـردار از این كارها، آقا اغـفـال مى كنند تو را. مـن میل ندارم كـه یـك روز اگر بـخـواهـند تـو بـروى، همه شكر كـنند ... اگر دیكـته مى دهند دسـتت و مى گـویند بخـوان، در اطـرافـش فكـر كـن .... نصیحت مرا بـشـنـو ... ربط ما بیـن شـاه و اسرائیل چیست كه سازمان امنیت مـى گـوید از اسرائیـل حرف نزنیـد ... مگر شاه اسـرائیلـى است ؟ شاه فـرمان خامـوش كـردن قیـام را صادر كـرد. نخست جمع زیادى از یاران امام خمینـى در شـامگاه 14 خرداد دستگیـر و ساعت سه نیمه شب ( سحـرگاه پانزده خـرداد 42 ) صـدها كماندوى اعـزامـى از مركز، منزل حضرت امـام را محاصره كردند و ایشان را در حالیكه مشغول نماز شب بـود دستگیـر و سـراسیـمـه بـه تهـران بـرده و در بازداشــتگاه باشگاه افـسـران زنـدانـى كـردنـد و غروب آنروز به زندان قـصر مـنتقل نمـودنـد . صـبحگاه پـانـزده خـرداد خبـر دستگیرى رهـبـر انقلاب بـه تهـران، مـشهـد، شیـراز ودیگـر شهرها رسیـد و وضعیتـى مشـابه قـم پـدید آورد .
نزدیكترین ندیم همیشگى شاه، تیمـسار حسیـن فردوست در خاطراتش از بكارگیرى تجربیات و همكارى زبـده ترین ماموریـن سیاسى و امـنیـتى آمریكا براى سركـوب قیام و هـمچنیـن از سراسیمگـى شاه و دربـار وامراى ارتـش وساواك در ایـن ساعـات پرده بـرداشـتـه و تـوضیح داده است كه چگـونه شـاه و ژنـرالهـایـش دیـوانه وار فرمان سركـوب صادر مى كردند .
امام خمینـى، پـس از 19 روز حبـس در زنـدان قـصـر بـه زنـدانـى در پـادگـان نظامـى عشـرت آبـاد منتقل شـد .
با دستگیرى رهبـر نهـضـت و كـشتار وحشیانه مـردم در روز 15 خـرداد 42، قیام ظاهرا سركوب شد. امـام خمینى در حبـس از پاسخ گفتـن بـه سئوالات بازجـویان، با شهـامت و اعلام ایـنكه هیـئـت حاكمه در ایـران و قـوه قضائیه آنرا غیر قـانـونـى وفـاقـد صلاحیت مـى داند، اجتـناب ورزیـد. در شامگاه 18 فـروردیـن سال 1343 بـدون اطلاع قـبـلى، امام خمینى آزاد و به قـم منتقل مـى شـود. بـه محض اطلاع مردم، شـادمـانى سراسر شهر را فرا مـى گیرد وجشنهاى باشكـوهى در مـدرسه فیـضیـه و شهـر بـه مـدت چـنـد روز بـر پا مـى شـود . اولیـن سالگـرد قیام 15خـرداد در سال 1343 با صـدور بیانیه مـشتـرك امام خمیـنـى و دیگر مراجع تقلید و بیانیه هاى جداگانه حـوزه هاى علمیه گرامـى داشـتـه شـد و به عنـوان روز عزاى عمـومـى معرفـى شـد.
امـام خمینـى در هـمیـن روز ( 4 آبـان 1343 ) بیانیـه اى انقلابـى صادر كرد و درآن نـوشـت : دنیا بـدانـد كه هر گرفـتارى اى كـه ملـت ایـران و مـلـل مسلمیـن دارنـد از اجـانب اسـت، از آمـریكاست، ملـل اسلام از اجـانب عمـومـا و از آمـریكـا خصـوصـا متنفــر است ... آمـریكـاست كه از اسـرائیل و هـواداران آن پشتیبـانـى مـى كنـد. آمریكاست كه به اسرائیل قـدرت مـى دهـد كه اعراب مسلـم را آواره كند. افشاگرى امام علیه تصـویب لایحه كاپیتـولاسیون، ایران را در آبان سـال 43 در آستـانه قیـامـى دوبـاره قرار داد .
سحرگاه 13 آبان 1343 دوباره كماندوهاى مـسلح اعـزامى از تـهـران، مـنزل امام خمیـنى در قـم را محاصره كـردنـد. شگـفـت آنـكه وقـت باز داشت، هـمـاننـد سال قـبـل مصادف با نیایـش شبـانه امام خمینـى بـود .حضرت امام بازداشت و بـه هـمراه نیروهاى امـنیـتى مـستقیما بـه فرودگاه مهرآباد تهران اعـزام و بـا یك فـرونـد هـواپیـماى نظامى كـه از قبل آماده شـده بـود، تحت الحـفـظ مامـوریـن امـنیـتى و نظامى بـه آنكارا پـرواز كـرد. عـصـر آنـروز سـاواك خـبـر تـبـعیـد امـام را بـه اتهام اقـدام علیه امنیت كشـور ! در روزنـامه ها مـنتـشـر سـاخت.
علیرغم فضاى خفقان موجى از اعتراضها بـه صـورت تـظـاهـرات در بـازار تهران، تعطیلى طولانى مدت دروس حوزه ها و ارسال طومارها و نامـه ها به سازمانهاى بیـن المللـى و مـراجع تقلیـد جلـوه گـر شد.
اقامت امام در تركیه یازده ماه به درازا كشید در این مدت رژیم شاه با شدت عمل بـى سابقه اى بقایاى مقاومت را در ایران در هـم شكـست و در غیاب امام خمینى به سرعت دست به اصلاحات آمریكا پـسند زد. اقـامت اجبارىدر تـركیـه فـرصتـى مغـتـنـم بـراى امـام بـود تا تـدویـن كتـاب بزرگ تحـریـر الـوسیله را آغاز كند.

تبعیـد امـام خمینـى از تـركیه به عراق

روز 13 مهرماه 1343 حضرت امام به هـمـراه فرزنـدشان آیه الله حاج آقا مصطفـى از تركیه به تبعیدگاه دوم، كشـور عراق اعزام شدند . امام خمینى پس از ورود بـه بـغداد بـراى زیارت مرقـد ائـمه اطهار(ع) به شهــرهــاى كاظمیـن، سامـرا و كـربلا شتـافت ویك هـفـته بعد بـه محل اصلـى اقـامت خـود یعنـى نجف عزیمت كرد.
دوران اقامت طـولانـى و 13 ساله امام خمینى در نجف در شرایطى آغاز شد كه هر چند در ظاهر فشارها و محدودیـتهاى مستقیـم در حـد ایـران و تـركیه وجـود نـداشت اما مخالفـتها و كارشكـنیها و زخـم زبانهـا نـه از جـبـهـه دشمـن رویارو بـلكه از ناحیه روحانى نمایان و دنیا خـواهان مخفى شده در لباس دیـن آنچنان گـسترده و آزاردهنده بود كه امام با هـمـه صـبر و بـردبارى معروفـش بارها از سخـتى شرایط مبارزه در ایـن سالها بـه تلخى تمام یاد كرده است. ولى هیچیـك از ایـن مصـائب و دشـواریها نـتـوانـست او را از مـسیــرى كه آگـاهانه انتخاب كرده بود باز دارد .
امام خمینى سلسله درسهاى خارج فـقه خـویـش را با همه مخالفتها و كارشكنیهاى عناصر مغرض در آبان 1344 در مسجد شیخ انصارى (ره) نجف آغاز كرد كه تا زمان هجـرت از عراق به پاریـس ادامه داشت . حوزه درسى ایشان به عنـوان یكى از برجسته تریـن حوزه هاى درسى نجف از لحـاظ كیفیت و كمیت شـاگـردان شنـاخته شـد .
امام خمینـى از بدو ورود بـه نجف بـا ارسال نامـه ها و پیكـهایى بـه ایران، ارتباط خویـش را بـا مـبارزیـن حـفـظ نـموده و آنان را در هـر منـاسبـتـى بـه پـایـدارى در پیگیـرى اهـداف قیام 15 خـرداد فـرا مى خواند .
امام خمینى در تمام دوران پـس از تـبـعید، علیرغـم دشواریهاى پدید آمـده، هیچگاه دست از مبارزه نـكـشیـد، وبـا سخنـرانیها و پیامهـاى خـویـش امیـد به پیـروزى را در دلها زنـده نگـاه مى داشت .
امام خمینى در گفتگـویى با نمانیده سازمان الفـتـح فـلسطیـن در 19 مهر 1347 دیـدگاههاى خویش را درباره مسائل جهان اسلام و جهاد ملت فلسطین تشریح كرد و در همین مصاحبه بر وجوب اختصاص بخشى از وجـوه شـرعى زكات بـه مجـاهـدان فلسطینـى فتـوا داد .
اوایل سال 1348 اختلافات بیـن رژیـم شاه و حزب بـعث عراق بـر سر مرز آبـى دو كشـور شدت گرفت. رژیـم عراق جمع زیادى از ایـرانیان مقیـم این كشـور را در بـدتریـن شرایط اخراج كرد. حزب بـعث بـسیار كوشید تا از دشمـنى امام خمیـنى با رژیـم ایـران در آن شرایط بـهـره گیرد .
چهار سال تـدریس، تلاش و روشنگرى امام خمیـنـى تـوانسته بـود تا حـدودى فضاى حـوزه نجف را دگرگـون سازد. اینـك در سال 1348 علاوه بر مبارزین بیـشمار داخل كشور مخاطبین زیادى در عراق، لبـنان و دیگر بـلاد اسلامـى بـودنـد كه نهـضت امام خمینى را الگـوى خویـش مى دانستند .

امـام خمینـى و استمـرار مبـارزه ( 1350 ـ 1356 )

نیمه دوم سال 1350 اختلافات رژیـم بعثـى عراق و شاه بالا گـرفت و به اخراج و آواره شـدن بسیارى از ایرانیان مقیـم عراق انجامید. امام خمینى طـى تلگرافى به رئیـس جمهور عراق شدیدا اقدامات ایـن رژیـم را محكـوم نمود. حضرت امام در اعتراض به شرایط پیـش آمـده تصمیـم به خـروج از عراق گـرفت اما حكـام بـغداد بـا آگـاهـى از پیـامـدهـاى هجـرت امـام در آن شـرایط اجـازه خـروج ندادند سال 1354 در سالگرد قیام 15 خـرداد، مـدرسه فیضیه قـم بار دیگر شاهـد قیام طلاب انقلابـى بـود. فریادهاى درود بر خمینـى ومـرگ بر سلسله پهلـوى به مـدت دو روز ادامه داشت پیـش از ایـن سازمانهـاى چـریكـى متلاشـى شـده وشخصیتهاى مذهى و سیاسى مبارز گرفـتار زندانهاى رژیم بودند .
شاه در ادامه سیاستهاى مذهـب ستیز خود در اسفنـد 1354 وقیحـانه تاریخ رسمـى كشـور را از مـبداء هجرت پیامـبـر اسلام بـه مبداء سلطنت شاهان هخامنشى تغییر داد. امام خمینى در واكنیشى سخت، فـتوا به حرمت استفاده از تاریخ بـى پایـه شاهنشاهـى داد. تحریـم اسـتفـاده از ایـن مبداء موهـوم تاریخى هـمانند تحریـم حزب رستاخیز از سـوى مردم ایران اسـتقبال شـد و هر دو مـورد افـتـضاحـى براى رژیـم شاه شـده و رژیـم در سـال 1357 ناگزیـر از عقـب نشینـى و لغو تـاریخ شاهنشاهى شد .

اوجگیرى انقلاب اسلامى در سال 1356 و قیام مـردم

امام خمینـى كه بـه دقت تحـولات جارى جهان و ایـران را زیـر نظر داشت از فـرصت به دست آمـده نهـایت بـهـره بـردارى را كـرد. او در مرداد 1356 طـى پیامى اعلام كرد : اكنون به واسطـه اوضاع داخلى و خارجى و انعـكاس جنایات رژیـم در مجامع و مطـبـوعات خارجى فرصتى است كه باید مجامع علمى و فـرهـنگى و رجال وطـنـخـواه و دانشجویان خارج و داخل و انجمـنهاى اسلامى در هر جایـى درنگ از آن استفاده كنند و بى پرده بپا خیزند .
شهادت آیه الله حاج آقا مصطفى خمینى در اول آبان 1356 و مراسم پر شكـوهـى كه در ایران برگزار شـد نقـطـه آغازى بـر خیزش دوباره حـوزه هاى علمیه و قیام جامعه مذهـبى ایران بـود. امام خمینى در همان زمان به گـونه اى شگفت ایـن واقعه را از الطـاف خفیـه الهى نامیده بـود. رژیـم شاه با درج مقاله اى تـوهیـن آمیـز عـلیـه امام در روزنامه اطلاعات انتقام گرفت. اعتراض بـه ایـن مـقـاله، بـه قیام 19 دى مـاه قـم در سـال 56 منجـر شد كـه طى آن جمعى از طلاب انقلابـى به خـاك و خـون كشیـده شـدند . شاه علیـرغم دست زدن به كشتارهاى جمعى نتـوانست شعله هاى افروخته شده را خاموش كند .
او بسیج نطـامـى و جهاد مسلحـانه عمـومـى را بـعنــــوان تنها راه باقیمانـده در شرایط دست زدن آمریكا بـه كـودتاى نظامـى ارزیـابـى مى كرد .

هجرت امام خمینى از عراق به پاریس

در دیدار وزراى خارجه ایران و عراق در نیـویـورك تصـمیـم به اخراج امام خمینـى از عراق گرفته شـد. روز دوم مـهـر 1357 مـنزل امـام در نجف بـوسیله قـواى بعثـى محاصره گردیـدانعكاس ایـن خبـر با خشـم گستـرده مسلمانان در ایران، عراق و دیگـر كشـورها مـواجه شـد .
روز 12 مهر ،امام خمینى نجف را به قصد مرز كـویت ترك گـفـت. دولت كویـت با اشاره رژیـم ایـران از ورود امـام بـه ایـن كـشـور جلوگیـرى كـرد. قـبـلا صحـبـت از هجـرت امام بـه لبـنـان و یا سـوریه بـود امـا ایشان پـس از مشـورت با فـرزنـدشان ( حجه الاسلام حاج سیـد احمـد خمینـى ) تصمیـم بـه هجـرت به پاریـس گرفت. در روز 14 مهـر ایشان وارد پاریس شدند .
و دو روز بعد در منزل یكى از ایرانیـان در نوفـل لـوشـاتــو ( حـومـه پاریـس ) مستقـر شـدنـد. ماءمـوریـن كاخ الیزه نظر رئیـس جـمهـور فـرانسه را مبنـى بـر اجتناب از هرگـونه فـعـالیـت سیاسـى بـه امام ابلاغ كـردنـد. ایـشـان نیز در واكـنـشــى تنـد تصـریح كـرده بـود كه ایـنگونـه محدودیتها خلاف ادعاى دمكراسى است و اگر او ناگزیر شـود تا از ایـن فرودگـاه بـه آن فـرودگـاه و از ایـن كـشـور بـه آن كـشـور بـرود بـاز دست از هـدفهایـش نخـواهـد كشیـد .
امام خمیـنى در دیـماه 57 شـوراى انقلاب را تكشیل داد. شاه نیز پـس از تشكیل شـوراى سلطـنـت و اخـذ راى اعـتـماد بـراى كـابینه بختیار در روز 26 دیـماه از كشـور فـرار كـرد. خـبـر در شـهـر تهران و سپـس ایران پیجید و مردم در خیابانها به جشـن و پایكـوبى پرداختند

بازگشت امام خمینى به ایران
پس از 14 سال تبعیـد

اوایل بهمـن 57 خبر تصمیم امام در بازگشت بـه كـشور منتشر شد. هر كس كه مى شنید اشك شوق فرو مى ریخت. مردم 14 سال انتظار كشیده بـودنـد. اما در عیـن حال مردم و دوستان امام نگـران جان ایشان بـودند چرا كه هنوز دولت دست نشانده شاه سر پا و حكومت نظامى بر قرار بود. اما امام خمینى تصمیـم خویـش را گرفته و طى پیامـهـایى به مردم ایران گـفـته بـود مى خـواهد در ایـن روزها سرنـوشـت سـاز و خطیر در كنار مردمـش باشد. دولت بخـتیار با هماهنگى ژنرال هایزر فـرودگـاههاى كشـور را به روى پـروازهـاى خـارجى بست.
دولت بختیار پـس از چنـد روز تـاب مقـاومـت نیـاورد و ناگزیـر از پذیرفتـن خـواست ملت شـد. سرانجام امام خمینـى بامداد 12 بهمـن 1357 پـس از 14 سال دورى از وطـن وارد كشـور شـد . استقبال بـى سـابـقـه مـردم ایـران چنـان عـظیـم و غیـر قـابل انكـار بــود كه خبرگزاریهاى غربـى نیز ناگزیر از اعـتـراف شـده و مستـقـبـلیـن را 4 تا 6 میلیون نفر برآورد كردند .

رحلت امام خمینى
وصال یار، فراق یاران

امام خمینى هـدفها و آرمانها و هـر آنچه را كه مـى بایــست ابـلاغ كنـد ، گفته بـود و در عمـل نیز تـمام هستیـش را بـراى تحقق هـمان هـدفها بـكار گرفته بـود . اینك در آستـانه نیمه خـرداد سـال 1368 خـود را در آماده ملاقات عزیزى مى كرد كه تمام عمرش را براى جلب رضاى او صرف كرده بـود و قامتش جز در بـرابـر او ، در مـقابل هیچ قدرتى خـم نشده ، و چشـمانش جز براى او گریه نكرده بـود . سروده هاى عارفانه اش همه حاكى از درد فـراق و بیان عطـش لحظه وصال محبوب بـود . و اینك ایـن لحظه شكـوهمنـد بـراى او ، و جانــكاه و تحمل ناپذیر بـراى پیروانـش ، فـرا مـى رسید . او خـود در وصیتنامه اش نـوشـته است : با دلى آرام و قلبـى مطمئن و روحى شاد و ضمیرى امیدوار به فضل خدا از خدمت خـواهران و برادران مرخص و به سـوى جایگاه ابــدى سفر مى كنـم و به دعاى خیر شما احتیاج مبرم دارم و از خداى رحمن و رحیـم مى خـواهـم كه عذرم را در كوتاهى خدمت و قصـور و تقصیر بپذیـرد و از مـلت امیدوارم كه عذرم را در كـوتاهى ها و قصـور و تقصیـرها بـپذیـرنـد و بـا قــدرت و تصمیـم و اراده بــه پیش بروند .
شگفت آنكه امام خمینـى در یكـى از غزلیاتـش كه چنـد سال قبل از رحلت سروده است :

انتظار فرج از نیمه خرداد كشم . سالها مى گذرد حادثه ها مى آید.
ساعت 20 / 22 بعداز ظهر روز شنبه سیزدهـم خـرداد ماه سـال 1368 لحظه وصال بـود . قــلبـى از كار ایستـاد كه میلیـونها قلــب را بـه نور خدا و معنـویت احیاء كرده بـود . بــه وسیله دوربین مخفـى اى كه تـوسط دوستان امــام در بیمارستان نصب شده بـود روزهاى بیمارى و جریان عمل و لحظه لقاى حق ضبط شده است. وقتى كه گوشه هایـى از حالات معنوى و آرامـش امام در ایـن ایـام از تلویزیون پخـش شـد غوغایى در دلها بر افكند كه وصف آن جــز با بودن در آن فضا ممكـن نیست . لبها دائمـا به ذكـر خـدا در حـركت بود.
در آخرین شب زندگى و در حالى كه چند عمل جراحى سخت و طولانى درسن 87 سالگى تحمل كرده بود و در حالیكه چندیـن سرم به دستهاى مباركـش وصل بـود نافله شب مى خـواند و قـرآن تلاوت مـى كرد . در ساعات آخر ، طمانینه و آرامشى ملكـوتـى داشـت و مـرتبا شـهادت بـه وحـدانیت خـدا و رسالت پیـامبـر اكرم (ص) را زمـزمه مـى كـرد و بـا چنیـن حــالتى بـود كه روحـش به ملكـوت اعلى پرواز كرد . وقتى كه خبر رحلت امــام منتشر شـد ، گـویـى زلزله اى عظیـم رخ داده است ، بغضها تـركیـد و سرتاسر ایران و همـه كانـونهایـى كـه در جـهان بـا نام و پیام امام خمینـى آشـنا بـودنـد یــكپارچه گـریستند و بـر سر و سینه زدنـد . هیچ قلـم و بیـانـى قـادر نیست ابعاد حـادثه را و امواج احساسات غیر قابل كنترل مردم را در آن روزها تـوصیف كند.
مـردم ایـران و مسلمانان انقلابى ، حق داشتـند اینـچنیـن ضجه كـنند و صحنه هایى پدید آورند كه در تاریخ نمونه اى بـدیـن حجم و عظـمت براى آن سراغ نداریـم. آنان كسـى را از دست داده بـودند كـه عـزت پـایمال شـده شان را بـاز گـردانده بود ، دست شاهان ستمگر ودستهاى غارتگران آمریكایى و غربـى را از سرزمینشان كـوتاه كرده بود ، اسلام را احیاء كـرده بــود ، مسلمیـن را عــزت بـخـشیـده بـــود ، جمهـورى اسلامـى را بـر پـا كـرده بـود ، رو در روى همـه قـدرتهاى جهـنمـى و شیـطانـى دنیا ایستاده بـود و ده سال در بـرابـر صـدها تـوطئه برانـدازى و طـرح كـودتا و آشـوب و فتنه داخلـى و خارجـى مقاومت كرده بود و 8 سـال دفـاعى را فـرمانـدهـى كرده بـود كه در جبهه مقابلـش دشمنـى قـرار داشت كه آشكارا از سـوى هر دو قـدرت بزرگ شرق و غرب حمایت همه جانبه مـى شـد . مردم ،رهبر محبـوب و مرجع دینـى خـود و منادى اسلام راستیـن را از دست داده بـودند .
شایـد كسانـى كه قـادر به درك و هضـم ایـن مفاهیـم نیستنـد ، اگـر حالات مردم را در فیـلمهاى مـراسـم تودیع و تشییع و خاكسپارى پیكر مطهر امام خمینـى مشاهده كنـنـد و خـبر مرگ دهها تـن كه در مقابل سنگینـى ایـن حادثه تاب تحمـل نیـاورده و قـلبـشان از كار ایستـاده بـود را بشنـوند و پیكرهایى كه یكـى پـس از دیـگرى از شـدت تـاثـر بیهوش شـده ، بر روى دسـتها در امـواج جمعیت به سـوى درمانگاهها روانه مى شـدند را در فیلمها و عكسها ببیننـد ، در تفسیر ایـن واقعیتها درمانده شوند .
امـا آنـانكه عشـق را مـى شنـاسنـد و تجـربـه كـرده انـد ، مشكلـى نـخواهند داشت . حقیقـتا مردم ایران عاشق امام خمینى بـودند و چـه شعار زیبا و گـویایى در سالگرد رحلتـش انتخاب كرده بـودند كه :
عشق به خمینـى عشق به همه خوبیهاست .
روز چهاردهم 1368 ، مجلس خبرگان رهـبـر تشكیل گردیـد و پـس از قرائت وصیتنامه امـام خمینى تـوسـط حضرت آیـه الله خامنه اى كه دو ساعت و نیـم طـول كشید ، بحث و تبـادل نظر براى تعییـن جانشینـى امام خمینـى و رهبر انقلاب اسلامـى آغاز شد و پـس از چندیـن ساعت سـرانجام حضرت آیـه الله خامنه اى ( رئیـس جمهور وقت ) كه خود از شـاگـردان امـام خمینـى ـ سلام الله علیه ـ و از چهره هاى درخشـان انقلاب اسلامـى و از یـاوران قیـام 15 خـرداد بـود و در تـمـام دوران نهضت امـام در همـه فـراز و نشیبها در جـمع دیگـر یــاوران انـقلاب جـانبـازى كرده بود ، به اتفاق آرا براى ایـن رسالـت خطیر بـرگـزیده شد . سالها بـود كه غـربیـها و عوامل تحت حمایتشان در داخل كشـور كه از شكست دادن امـام ماءیـوس شـده بـودند وعده زمان مرگ امـام را مى دادند .
اما هـوشمندى ملت ایران و انتخاب سریع و شایسته خـبرگان و حمایـت فـرزنـدان و پیـروان امـام همه امیدهاى ضـد انقلاب را بـر بـاد دادنـد و نه تنها رحلت امـام پایان راه او نبـود بلكه در واقع عصر امام خمینـى در پهـنه اى وسیعـتر از گـذشـته آغاز شده بـود . مگر اندیشه و خـوبى و معنویت و حقیقت مى میرد ؟ روز و شـب پانزدهـم خرداد 67 میلونها نفر از مردن تهران و سـوگوارانى كه از شهرها و روستاها آمـده بـودند ، در محل مصلاى بـزرگ تهـران اجتماع كردنـد تـا بـراى آخـریـن بـار با پیكر مطهر مـردى كه بـا قیـامش قـامت خمیـده ارزشها و كرامتها را در عصر سیاه ستـم استـوار كرده و در دنیا نهـضتـى از خـدا خواهى و باز گشت به فطرت انسانى آغاز كرده بود ، وداع كنند.
هیچ اثرى از تشریـفات بـى روح مـرسـوم در مراسـم رسمى نبـود . همه چیز، بسیجى و مردمى وعاشقانه بـود. پیـكر پاك و سبز پوش امـام بـر بـالاى بـلنـدى و در حلـقه میلیـونها نفـر از جمعیت مـاتـم زده چـون نگینى مى درخشید . هر كس به زبان خویـش با امامـش زمـزمه مى كرد و اشك مـى ریخت . سـرتاسـر اتـوبان و راههاى منتهى به مصلـى مملـو از جمیعت سیاهپوش بود .
پـرچمهاى عزا بـر در و دیـورا شهر آویخته و آواى قرآن از تمام مساجد و مراكـز و ادارات و مـنازل بگـوش مـى رسیـد . شـب كـه فـرا رسیـد هزاران شمع بیاد مشعلـى كه امـام افـروخـته است ، در بیابـان مصلـى و تپه هـاى اطـراف آن روشـن شـد . خـانـواده هـاى داغدار گرداگرد شمعـها نشسته و چشمانشان بر بلنداى نـورانـى دوخته شـده بود .
فریاد یا حسیـن بسیجیان كه احساس یتیمى مـى كـردنـد و بــر سـر و سینه مـى زدنـد فـضا را عـاشـورایـى كرده بـود . بـاور اینـكـه دیـگر صداى دلنشیـن امام خمینـى را در حسینیه جماران نخـواهند شنید ، طاقتـها را بـرده بـود . مـردم شـب را در كـنار پیـكـر امـام بـه صبـح رسانیدند . در نخستنى ساعت بامداد شانزده خــرداد ، میـلـونهـا تـن به امامت آیت الله العظمـى گلپایگانى(ره) با چشمانى اشكبار برپیكر امام نماز گذاردند .
انبـوهى جمعیت و شكوه حماسه حضـور مـردم در روز ورود امام خمینى به كشـور در 12 بهمـن 1357 و تـكـرار گسـتـرده تـر ایـن حماسـه در مـراسـم تشییع پیكر امام ، از شگفـتیهاى تـاریخ اسـت . خـبرگـزاریهاى رسمـى جهـانـى جمعیت استقبال كننده را در سال 1357 تا 6 میلیـون نفر و جمعیت حاضـر در مــراسـم تشییـع را تا 9 میلیـون نفر تخمیـن زدند و ایـن در حالى بـود كه طى دوران 11 سـاله حكومت امام خمینى بـواسطه اتحـاد كشـورها غربـى و شرقى در دشمنى با انـقلاب و تحمیل جنگ 8 ساله و صـدهـا تـوطـئه دیـگـر آنـان ، مردم ایـران سخـتیها و مشكلات فـراوانـى را تحـمـل كرده و عزیزان بى شمارى را در ایـن راه از دست داده بـودند و طـبعا مـى بـایـست بـتدرج خسته و دلسرد شـده باشنـد امـا هرگز اینچنیـن نشـد . نسل پرورش یـافـته در مكتب الـهى امام خمینى به ایـن فرمـوده امام ایـمان كامـل داشـت كه :در جهـان حجـم تحمل زحمـتها و رنجها و فداكاریها و جان نثـاریها ومحرومیتها مناسب حجـم بـزرگى مقصـود و ارزشمندى وعلـو رتـبـه آن است پـس از آنـكه مراسـم تـدفیـن به علت شـدت احسـاسات عـزاداران امـكان ادامـه نیافت ، طـى اطلاعیه هاى مـكرر از رادیـو اعلام شـد كـه مـردم بـه خانه هایشان بازگردند ، مراسـم به بعد مـوكـول شــده و زمــان آن بعـدا اعلام شد . براى مسئولیـن تـردیـدى نـبـود كه هر چه زمان بگذرد صـدها هزار تـن از علاقه مندان دیگر امـام كـه از شهـرهاى دور راهـى تهران شده اند نیز بر جمعیت تشییع كننـده افـزوده خـواهـد شـد ، ناگزیر در بعدازظهر همان روز مراسم تـدفین بـا همان احساسات و بـه دشـوارى انـجـام شـد كـه گـوشـه هـایـى از این مـراسـم بـوسیـله خبرنگـاران بـه جهان مخابره شـد و بدین سان رحلت امام خمینـى نیز همچـون حیاتـش منـشاء بیـدارى و نهضتـى دوباره شـد و راه و یادش جاودانه گردید چرا كـه او حقیـقت بـود و حقیقت همیشه زنـده است و فناناپذیر .

زندگى امام به روایت امام

متن زیر فرازهائى از زندگى حضرت امام خمینى - سلام الله علیه - است كه پس از توضیحات معظم له، فرزند گرامى ایشان حضرت حجت ‏الاسلام والمسلمین حاج سید احمد خمینى نوشته و سپس حضرت امام آن را اصلاح نموده است:

بسمه تعالى

به حسب شناسنامه شماره : 2744 تولد: 1279 شمسى در خمین، اما در واقع 20 جمادى‏الثانى 1320 هجرى قمرى مطابق اول مهر 1281 شمسى است. (18 جمادى‏الثانى 1320 مطابق 30 شهریور 1281 صحیح است)

نام خانوادگى: مصطفوى; پدر: آقا مصطفى; مادر: خانم هاجر (دختر مرحوم آقامیرزا احمد مجتهد خوانسارى الاصل و خمینى المسكن)

صدور در گلپایگان به وسیله صفرى‏نژاد رئیس اداره آمار ثبت گلپایگان در خمین در مكتبخانه مرحوم ملا ابوالقاسم تحصیل شروع و نزد مرحوم آقاشیخ جعفر و مرحوم میرزا محمود (افتخار العلماء) درسهاى ابتدایى سپس در خلال آن نزد مرحوم حاج میرزا محمد مهدى (دایى) مقدمات شروع و نزد مرحوم آقاى نجفى خمینى منطق شروع و نزد حضرت‏عالى (×) ظاهرا (سیوطى و شرح باب حادى عشر و) منطق و مسلما در مطول مقدارى. در ادراك كه سنه 1339 قمرى براى تحصیل رفتم نزد مرحوم آقا شیخ محمد على بروجردى مطول و نزد مرحوم آقا شیخ محمد گلپایگانى منطق و نزد مرحوم آقا عباس اراكى شرح لمعه پس از هجرت به قم به دنبال هجرت مرحوم آیت ‏الله حاج شیخ عبدالكریم - رحمة الله علیه - (ظاهرا هجرت ایشان رجب 1340 قمرى بود) هجرت آیت‏الله حائرى به قم رجب 1340 و نوروز 1300 شمسى است) تتمه مطول را نزد مرحوم ادیب تهرانى موسوم به آقا میرزا محمد على و سطوح را نزد مرحوم آقاى حاج سید محمد تقى خوانسارى مقدارى و بیشتر نزد مرحوم آقا میرزا سید على یثربى كاشانى تا آخر سطوح و با ایشان به درس خارج مرحوم آیت ‏الله حائرى (حاج شیخ عبدالكریم) مى‏رفتیم و عمده تحصیلات خارج نزد ایشان بوده است. و فلسفه را مرحوم حاج سید ابوالحسن قزوینى و ریاضیات (هیئت، حساب) نزد ایشان و مرحوم آقامیرزا على اكبر یزدى. و عمده استفاده در علوم معنوى و عرفانى نزد مرحوم آقاى آقامیرزا محمد على شاه‏آبادى بوده است پس از فوت مرحوم آقاى حائرى با عده ‏اى از رفقا بحث داشتیم تا آنكه مر حوم آقاى بروجردى - رحمة‏الله - به قم آمدند براى ترویج ایشان به درس ایشان رفتم و استفاده هم نمودم و از مدتها قبل از آمدن آقاى بروجردى عمده اشتغال به تدریس معقول و عرفان و سطوح عالیه اصول و فقه بود پس از آمدن ایشان به تقاضاى آقایان; مثل مرحوم آقاى مطهرى به تدریس خارج فقه مشغول شدم و از علوم عقلیه بازماندم و این اشتغال در طول اقامت قم و مدت اقامت نجف مستدام بود و پس از انتقال به پاریس از همه محروم و به امور دیگر اشتغال داشتم كه تاكنون ادامه دارد. نام عیال اینجانب خدیجه ثقفى معروف به قدس ایران، متولد 1292 شمسى، صبیه حضرت آقاى حاج میرزا محمد ثقفى طهرانى.

تاریخ ازدواج: 1308; فرزند اول: مصطفى، متولد: 1309 شمسى; 3 دختر در قید حیات با یك پسر، احمد متولد: 1324; دختران به ترتیب سن: صدیقه، فریده، فهیمه، سعیده و بعد از احمد، لطیفه; آخرین فرزند در حیات احمد.

پی ‏نوشت:

× منظور آیت الله پسندیده مى‏باشند.

روز شمار برخی مبارزات و تبعیدهای حضرت امام خمینى (ره)

16 مهرماه سال 1341
جلسه مهم حضرت امام خمینى (ره) با مراجع قم در رابطه با انجمنهاى ایالتى و ولایتى

11 آذر ماه سال 1341
لغو تصویبنامه ساختگى انجمنهاى ایالتى و ولایتى به دنبال مبارزات پیگیر حضرت امام خمینى (ره) و صدور پیام حضرت امام خمینى (ره) در مورد ختم این غائله

2 بهمن سال 1341
تحریم رفراندوم غیر قانونى و قلابى شاه از سوى حضرت امام خمینى (ره)

2 فروردین ماه سال 1342
فاجعه خونین مدرسه فیضیه به دست عمال رژیم شاه

15 خرداد سال 1342
دستگیرى شبانه حضرت امام خمینى (ره) . قیام تاریخى ملت ایران در اعتراض به دستگیرى حضرت امام (ره)

4 تیرماه سال 1342
انتقال حضرت امام خمینى (ره) از پادگان قصر به سلولى در عشرت آباد.

21 فرودین سال 1343
سخنرانى تاریخى حضرت امام خمینى (ره) در مسجد اعظم قم پس از آزادى از حبس و حصر.

4 آبان 1343
سخنرانى كوبنده حضرت امام خمینى (ره) به مناسبت طرح اسارتبار كاپیتولاسیون.

13 آبان 1343
بازداشت و تبعید حضرت امام خمینى (ره) به تركیه

21 آبان سال 1343
انتقال حضرت امام خمینى (ره) از آنكارا به بورساى تركیه

13 مهرماه سال 1344
انتقال حضرت امام خمینى (ره) از تركیه به بغداد

16 مهرماه 1344
حركت امام خمینى (ره) از سامرا به كربلا بعد از تبعید به عراق

23 مهرماه 1344
ورود و استقرار حضرت امام خمینى در نجف بعد از تبعید به عراق

23 آبان 1344
شروع درسهاى حوزه‏اى حضرت امام خمینى در نجف پس از تبعید به عراق

12 اردیبهشت 1356
پیام حضرت امام خمینى (ره) به مناسبت چهلم شهداى قم

2 مهرماه 1357
محاصره منزل حضرت امام خمینى (ره) توسط نیروهاى بعثى عراق

10 مهرماه 1357
هجرت حضرت امام خمینى (ره) از عراق به سوى كویت

13 مهرماه 1357
هجرت حضرت امام خمینى (ره) از عراق به فرانسه

12 بهمن 1357
بازگشت امام خمینى (ره) به میهن اسلامى پس از 15 سال تبعید.

گمنام بازدید : 109 جمعه 30 تیر 1391 نظرات (0)
به گزارش باشگاه خبرنگاران، سفره افطار رمضان هر سال با پخش سريال هاي مناسبتي حال و هواي ديگري دارد سريال هايي كه در طول يك دهه پخش با وجود فراز و نشيب هاي فراوان از لحاظ كيفي همواره گوشه اي از خاطرات هر بيننده و مخاطب را به خود اختصاص داده است.

شايد كمتر كسي سريال "گمگشته" ساخته رامبد جوان را به خاطر نداشته باشد پخش سريال هاي متنوع و در برخي موارد ‌آموزنده چون ملكوت، ميوه ممنوعه، اغما، در كنار سريال هاي كمدي و طنز چون بزنگاه،‌ خانه به دوش،‌ نون و ريحون، استقبال خوب مخاطبان نشان از اقبال اين سريال ها در دهه 80 دارد.

امسال هم طبق روال هر سال شاهد پخش سريال هاي مناسبتي از شبكه هاي 1 و 2 و 3 و 5 خواهيم بود.

شبكه تهران امسال پيشتاز پخش سريال هاي مناسبتي خواهد بود و هر روز ساعت 19 مجموعه تلويزيوني "شايد براي شما هم اتفاق بيفتد" را به روي آنتن خواهد برد.



در اين مجموعه به كارگرداني راما قويدل بازيگراني چون امير محمدزند، پويا اميني و شهرام عبدلي، حسن اسدي، علي رام نورايي، هيلا اكراني، ميترا حجار، ايرج نوذري و اشكان خطيبي به ايفاي نقش مي پردازند.

در ساعت 20:50 شاهد پخش سريال مناسبتي "خداحافظ بچه" به كارگرداني منوچهر هادي از شبكه 3 سيما خواهيم بود.



"خداحافظ بچه" روايتگر داستان زوجي خوشبخت است كه در آ‌رزوي تولد فرزند به سر مي‌برند و در اين ميان وقوع اتفاقي غيرمنتظره زندگي آرام اين زوج را به هم مي‌ريزد اين دو با انجام آزمايش در مي‌يابند مشكل ناباروري دارند و به همين دليل تصميم مي‌گيرند سرپرستي كودكي را برعهده بگيرند.


در خداحافظ بچه، بازيگراني چون آ‌تيلا پسياني، بهاره رهنما، شهرام حقيقت دوست، مهراوه شريفي نيا، بهنوش بختياري، ناصر گيتي جاه و شهين تسليمي به ايفاي نقش مي‌پردازند.



شبكه 1 سيما امسال در ساعت 22:30 سريال مناسبتي "راز پنهان" ساخته فلورا سام را به روي آنتن خواهد برد.



در اين سريال بازيگراني چون داريوش ارجمند، پروانه معصومي، محمود عزيزي، الهام حميدي، كامران تفتي و لادن طباطبايي و سعدي پورصميمي به ايفاي نقش مي‌پردازند.



"راز پنهان" داستان دو دوست قديمي است كه پس از سال ها بر اثر اتفاقي دوباره با يكديگر مواجه مي شوند آن دو به ياد خاطرات خوش كودكي قصد دارند دوستي خود را ادامه دهند اما طولي نمي‌كشد كه بروز حواشي رابطه آن دو را دستخوش تغيير مي‌كند.

در ايستگاه آخر پخش سريال هاي مناسبتي شاهد پخش سريال "چمدان" ساخته خسرو ملكان از شبكه 2 خواهيم بود در اين سريال كه در رقابت با سريال "روياي گنجشك ها" ساخته راما قويدل براي پخش از شبكه 2 انتخاب شد بازيگراني چون فتحعلي اويسي،‌ ميرطاهر مظلومي، حسن قاضي مرادي، فلور نظري و يوسف صيادي و ارژنگ اميرفضلي به ايفاي نقش مي‌پردازند.



"چمدان" روايتگر داستان چمداني است كه دست به دست مي‌چرخد و ماجراهاي جالي را پشت سر مي‌گذارد./ي2

مطالب مرتبط :

تعداد صفحات : 3

درباره ما
سلام بر تمام بازدید کنند گان عزیز و گرامی ممنون که وبلاگ منو واسه مطالعه انتخاب کردید. امیدوارم از مطالب علمی و جدید من لذت ببرید. راستی اگر هر سوالی در زمینه کامپیوتر نظر بدین مرسی
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    نظرسنجی
    طرفدار کدام تیم در لیگ برتر هستید؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 97
  • کل نظرات : 1
  • افراد آنلاین : 11
  • تعداد اعضا : 6
  • آی پی امروز : 57
  • آی پی دیروز : 0
  • بازدید امروز : 74
  • باردید دیروز : 1
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 183
  • بازدید ماه : 183
  • بازدید سال : 2,041
  • بازدید کلی : 18,951
  • کدهای اختصاصی